مصاحبه با بهمن قبادي مخصوص PFC
فيلمهای فارسی بسيار فریبنده هستند و من به آنها بسيار علاقه دارم. اين فيلمها موفق به جلب توجه ما به این داستانها شدهاند. من هيچكدام از این فيلمسازها را بيشتر از بهمن قبادي كارگردان «لاكپشتهاهم پرواز ميكنند» نميپسندم.
وقتي كه بهمن قبادي را اتفاقي در جشنواره فيلم تورنتو در سپتامبر سال پيش ديدم نمي توانستم توقع هديه بهتري از این جشنواره داشته باشم. قبادي ثابت كرده كه او مرد بسيار فروتن با درخشش خاصي در چشمانش و ظاهري جذاب است.
جذابيت روان او تلاشش را براي ساختن فيلم در ناحيههاي سخت جنگزده كامل ميكند. ظاهر دوستانه او باعث ارتباط مداوم بين ما شد و وقتي به او پيشنهاد مصاحبه در ماه مارچ دادم او با ميل قبول كرد.
من در اينجا با افتخار زياد يكي از كارگردانهاي مورد علاقۀ خود، بهمن قبادي را معرفي مي كنم. آقاي قبادي از موافقت شما با اين مصاحبه بسيار متشكرم.
فكر ميكنم ما هم در هند مثل بيشتر بينندههاي جهاني سينما طرفدار فيلمهاي ايراني هستيم. اين شيفتگي خاصي كه فيلم سازهاي ايراني به زندگي روزمره بافته و با مهارت سادگي و ركگويي به نمايش ميگذارند ما را جذب ميكند.
شما با استفاده از تاريخ متلاطم گذشتهتان و سنت سينماي ايران به عنوان الگو، موفق شديد از موقعيت خود به عنوان كارگردان كرد دفاع كنيد. اگر اشتباه نكنم اولين كارگردان كردايراني هستيد.
براي چهارمين فيلم بلندتان «نيوهمانگ» تبريك ميگويم. اين فيلم به زيبايي فيلم مورد علاقۀ من «لاك پشتها هم ميتوانند پرواز ميكنند» است.
«» تفاوت فيلمهاي شما با بقيه فيلمهاي ايراني چه ميباشد؟ در روند ساختن و فيلم براي شخص غير ايراني، يك ايراني، يك كرد، يك عراقي همه شبيه بوده چطور ميتوانيد مطمئن باشيد كه شناسايي جامعه كرد دست نخورده مانده و اين اتفاق نيافتد؟
ب.ق: این تفاوت بايد به وسيلۀ انتقاد كنندههاي تئاتر توضيح داده شود. اما كلاً ترجيح ميدهم كارم بر اساس داستانهاي شناخته نشده و ناآشنا باشد. تجربههاي زندگي من و دنيايي كه در آن زندگي ميكنم محور اصلي موضوع فيلمهاي من است. در کردستان روند فيلمسازي من تفاوت زيادي با فيلمهايي كه فقط بر اساس داستانهايي از شهرهاي اطراف ايران ساخته شده دارد. موضوع این است كه من توليد كننده شدم و داستانهايم از کردستان هستند و هدفم اين بود كه این داستانها را به صورتي به زبان صحنه منتقل كنم و اين باعث شروع كار من در تئاتر گشت. اول تئاتر، فيلم و توليدكننده، بعد كارگردان.
آياكارگرداني را به علتآشنا كردن دنيا با جامعه كرد انتخاب كرديد؟ چطوري با فيلم آشنا شديد؟ كي شروع به فيلم نگاه كردن كرديد؟ آيا آسان بود به مدرسه فيلم برويد؟
ب.ق: من از زمان كوچكي فيلمها را به عنوان تفريح نگاه ميكردم اما زماني كه شروع به كار كردن در این رشته كردم آنها را از بعد عميقتري نگاه كردم.
«» شما به عنوان هنرپيشه ( نقش معلم) را در فيلم محسن مخمل باف «تخته سياه» كار كردهايد و به كيارستمي در فيلم «باد ما را خواهد برد» كه در کردستان فيلمبرداري شده بود كمك كرديد چقدر این تجربهها را با خود به همراه برديد و عقيده شما راجع به استيل فيلم سازي آنها چيست؟
ب.ق: البته پذيرش به آكادمي فيلم آسان نبود اما با مقدار تجربهاي كه داشتم و ساختن چندين فيلم كوتاه موفق به ورود درآكادمي تئاتر شدم.
من با این فيلمسازها براي كمك كردن به آنها كار ميكردم اما هدفم اين بود كه آنها را تشويق به ساختن فيلم در سرزمین مادريام کردستان ايران بكنم. آشنايي دنيا با این ناحيه بسيار كم ميباشد. من ميخواستم از این ناحيه فيلمهايي بسازم كه باعث توجه فيلم سازهاي ديگر شده تا بتوانم ارزش واقعي این سرزمين را نمايان كنم. و از هيچ تلاشي در اين راه دريغ نكردم. دعوتنامههاي این فيلم سازها را قبول كردم و حتي در بعضي از این فيلمها به عنوان هنرپيشه بازي كردم. به نظر من هر هنرپيشه الگو شروع كارش را از تجربههاي واقعي زندگي ميگيرد. در مورد فيلمهايشان عقيده خاصي ندارم این بيشتر به نظر بينندهگان اين فيلمها و آنچه دوست دارند بستگي دارد.
«»با اينكه موقعيت ايران و تكنولوژي پيشرفته به نظر نامتجانس ميآيد. از وب سايت عالي شما www.mijfilm.com و در فيلمهايتان ما شاهد پيشرفت جامعۀ ايراني در مصرف تكنولوژي هستيم. خواهش ميكنم در مورد این موضوع توضيح دهيد. در فيلم«نيوهمانگ» صحنۀ استفادۀ موزيسينها از لپتاپ خود براي برنامهريزي سفرشان در اين سرزمین ناهموار خيلي لذتآور بود.
ب. ق: آيا فكر ميكنيد كه ما در عصر سنگ زندگي ميكنيم؟ فكر مي كنم فقط مردمي كه در جنگلها و يا در ناحيههاي دور افتاده زندگي ميكنند دسترسي به تكنولوژي ندارند. به عنوان مثال اگر به ايران سفر كنيد خواهيد ديد كه ما معماري بسيار زيبايي داريم تنها مشكل ما این است كه از تكنولوژي همزمان با بقيه دنيا استفاده نميكنيم. استفاده از لپتاپ مسئلۀ خيلي بزرگي در اينجا نيست و ميخواستم اشاره به این مطلب داشته باشم كه ما از بقيه دنيا عقب نيافتادهايم و تصويري كه مردم در ذهن خود راجع به ايران و كردستان دارند احتياج به تغيير دارد.
«» نكتۀ عجيب ديگري كه در فيلم «نيوهمانگ» با آن روبرو ميشويم این است كه به راحتي این موزيسينها راجعبه فيلسوفهايي مثل كيركي گارد صحبت ميكنند آيا این موضوع هميشه اتفاق ميافتد؟
ب.ق: شخصيتهايي كه در اين فيلم از لپتاپ استفاده ميكنند قادر به شركت در مكالمههاي فلسفي هستند. سوال شما بسيار فلسفي ميباشد، شما ميخواهيد دانش زيادي از يك نقطه كوچك به دست بياوري كه در زندگي واقعي امكان پذير نيست. فراموش نكنيم كه قضاوت در مورد فيلم آسان نيست و موضوع آنها بر اساس داستانهاي همسايۀ بغلي شما ساخته نشده كه بتوانيد بگوييد درست و يا اشتباه هستند.
«» شعر و ايران رابطه سنتي طولاني با همديگر دارند. ما راجعبه رومي و مولانا بسيار شنيدهايم. شعر جامعۀ كرد به سبكي است؟ آيا تاريخي شبيه به شعرهاي سنتي ايران دارد و يا جديدتر است؟ آيا به زبان كردي نوشته شده و يا مخلوطي از فارسي و يا لهجههاي ديگراست؟
«» خواستم راجعبه حسين عليزاده آهنگساز ايراني كه پيروانش براي فيلم «نيوهمانگ» آواز خواندند صحبت كنم خواهش ميكنم مقداري راجعبه ايشان و هم چنين موسيقي سنتي جامعۀ كرد صحبت كنيد.
ب.ق: حسين عليزاده استاد مشهور موسيقي است كه باعث تغييرات پيشرفته و جديدي در موسيقي ايراني شده است. او حتي فيلمي بر اساس كوشش خود ساخته كه نشان دهندۀ تلاش و سخت كاري او براي بوجود آوردن تغييرات لازم در موسيقي ايراني است. احساسات او براي موسيقي چشمگير، امكانات در موسيقي ايراني كه راه را براي كار كردن با او در فيلم «زماني براي مستي اسبها» باز كرد. من به كار كردن با او در دو فيلم ديگر «لاك پشتها هم پرواز ميكنند» و «نيمۀ ماه» ادامه دادم.
«» محبوبيت سينماي هند در ايران چه مقدار است ؟ آيا شما دسترسي به فيلمهاي هندي داريد؟ بهخصوص در ناحيههاي کردستان؟ آيا فيلمهاي هندي شامل مكالمههاي ديگر هندي به جز هندو را نگاه ميكنيد؟
ب.ق: تئاتر هندي تاريخ طولاني در كشور ما دارد و علتش دوستي طولاني ما در این مورد است فيلمهاي اخير ايراني در استوديوهاي بمبي توليد شدهاند. فيلمهاي هندي محبوبيت خود را بعد از انقلاب جمهوري اسلامي به علت رقص و موسيقي زياد در آنها از دست دادند اما هنوز فيلمهاي هندي در تلويزيون و «Video» نشان داده ميشوند.
«» فيلم «نيمۀ ماه» راجعبه حق زنان براي آواز خواندن و اجراي برنامه در اجتماع و شركت كردن در پيشرفت هنري سرزمین است. هشو شخصاً شخصيت بسيار قوي در فيلم « نيمۀ ماه» است. ما زنهاي ايراني را بسيار شجاع و ارتجاعي ميبينيم مثل شيرين عبادي و آذر نفيسي ... آيا این يك حادثۀ جديد بر اساس موقعيت سياسي و يا يك ويژگي ملي است؟
ب.ق: به هر حال وقتي فشار زيادي به روي مردم وارد ميشود آنها عكسالعمل نشان ميدهند. این يك حقيقت است كه زنان جامعه ايران اصولاً قويتر هستند.
«» شما چطور در این محيط سخت بر روي كار خود تمركز كرده و با سرعت زيادي موفق به فيلمبرداري شديد؟ فكر ميكنم فيلم«نيوهمانگ» را مدت چهار ماه ساختهايد؟
ب.ق: من چندين بار به این مطلب اشاره كردم كه آسودگي و راحتي براي من مهم نيست اگر بخواهم فيلم راحتي بسازم احساس ناراحتي ميكنم كار كردن در موقعيتهاي سخت به من اعتماد به نفس بيشتري داده و كمك ميكند كه با هر مشكلي در زندگيم مقابله كنم. اما فيلم «نيوهمانگ» مورد استثنايي بود كه در چهار ماه ساخته شد. این فيلم پروژه خاصي بود كه بايد به سرعت تمام ميشد. (این فيلم بر اساس جشن ياد بود موتزارت ساخته شده است).
«» يك مقداري راجع به پرسنل خود صحبت كنيد چند تا از شما موفق به رفتن بالاي كوه شديد؟ خواهش ميكنم راجع به نوع دوربينهايي كه دوست داريد استفاده كنيد و نورپردازي در فيلم و مكانهاي قبل از توليد فيلم صحبت كنيد.
ب.ق: در این فيلم سي تا از پرسنل و دستيارهايم نزديك مكان فيلمبرداري زندگي ميكردند ما براي دسترسي مداوم به آنها این موقعيت را بوجود آورديم.
به نظر من آري فلكس براي ساختن فيلم از بهترينها است و نورپردازي در فيلم به مقدار نور در فيلمبرداري بستگي دارد. اما اصولاً محيطهاي مه گرفته، ابري و تاريكتر را براي فيلم برداري ترجيح ميدهم.
«» به نظر شما موجهاي بعدي فيلم از كجا ميآيد؟ كدام كشور اميد بخش است؟ فيلمي اخيراً نگاه كردهايد كه بسيار مورد علاقه شما قرار گرفته در موردش با ما صحبت كنيد؟
ب.ق: البته پيشبيني كردن در این مورد بسيار مشكل است چون بستگي به موقعيتها و دسترسيهاي موجود سياسي، فرهنگي و اجتماعي براي كاركردن دارد.
«» دلم ميخواهد مقداري راجعبه هنرپيشههايتان صحبت كنم. چطوري آنها را بخصوص بچههاي هنرمند را كارگرداني كرديد آيا این استعدادها در ايران ارثي است؟تقريباً همه هنرپيشهها در «لاك پشتها هم پرواز ميكنند» بچه هستند. فكر ميكنم كه ستلايت با شما همكاري ميكرد و يا دارد فيلمهاي شخصي خود را ميسازد؟
ب.ق: براي هر شخصي راه جدايي براي راهنمايي آنها وجود دارد این بستگي زيادي به شخصيت آنها دارد اما من از يك نوع روش آماده استاندارد براي ارتباط با آنها در زمان فيلم استفاده كردم. سوران شخص با استعدادي است و الان دستيار من نيست اما من به او را براي ساختن فيلمهاي شخصي خودش كمك ميكنم.
«» «هزاران آه، هزاران دگرگوني» نوشته كريستين برد(Christiane Bird) كتابي در مورد جامعه كرد است و ممكن است باعث درك بيشترخوانندهها راجعبه كارهاي سينمايي شما شود. آيا راههاي ديگري را براي كمك پيشنهاد مي كنيد؟
ب.ق: من كتاب به خصوصي را به ياد ندارم اما مدتي پيش
دوريم كليك(Devrim Klick)، در اوزگور پوليتيكا(Ozgur Politika) بررسي كاملي از فيلم «لاك پشتها هم پرواز ميكنند» انجام دادند او به نقطهها و موضوعهاي عمومي فيلم من نگاه كرده و آنها را كاملاً توضيح داد.
آقاي قبادي از مصاحبه با شما تشكر ميكنم و با اشتياق زياد منتظر اكران چهارمين فيلم بلند شما «نيوهمانگ» هستم.
نويسنده:كرسن كاويتا كستوري(Krsn Kavita Katsuri)
مترجم:نازنين گنجوي
منبع:PFC
مارچ 2007
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
ویرایش توسط زکریا فتاحی : 02-09-2010 در ساعت 09:34 PM
|