نمایش پست تنها
  #16  
قدیمی 02-09-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

جنگ بی‌انتها


او لبخند‌زنان اعتراف می‌کند که: «من از وضعیت‌های خطرناک خوشم می‌آید». ما هم حرفش را باور می‌کنیم. بهمن قبادی در سال 2000 در کن با فیلم «زمانی برای مستی اسب‌ها» کشف شد. او یک فیلم‌ساز کُرد ایرانی است که بدون واهمه از سوءقصدها و تک‌تیرهای رهاشده و بی‌هدف، سومین فیلم بلند خود «لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند» را در عراق فیلم‌برداری کرده است. در سپتامبر 2003 کار را شروع کرد؛ بر روی ویرانه‌های هنوز تازه دیکتاتوری رئیس. او نخستین فیلم‌سازی است که جرئت کرده بلافاصله پس از پایان جنگ ماجراجویانه قدم به عراق بگذارد. و امروز هم او اولین نفری است که از این کشور در خاک‌وخون کشیده، تصاویری متفاوت با آن‌چه در مجله‌های تلویزیونی درج می‌شود برای‌مان می‌فرستد، چه رسد به فیلم‌های تخیلی امریکایی که در راه هستند و وعده‌شان را به ما می‌دهند.
دو هفته بعد از سقوط صدام حسین، بهمن قبادی عازم بغداد شده بود تا دومین فیلم خود «آوازهای سرزمین مادری‌ام» را در آن‌جا عرضه کند. به یاد می‌آورد که «ناگهان قایق با همه فجایعش در برابر چشمانم ظاهر شد. در بغداد و شهرهای اطراف شاهد بازارهای اسلحه، اردوگاه‌های محل تجمع خانواده‌های بسیاری که بی‌خانمان شده بودند و زمین‌هایی که ته‌مانده فشنگ‌ها و مهمات را در آن‌ها جمع کرده بودند و به‌خصوص تپه‌های مین‌گذاری‌شده را دیدم که تعداد زیادی کودکان معلول، زخمی و سرگردان اطراف‌شان سرگردان بودند. انگار جنگ تازه شروع شده بود.» بهمن قبادی که از سرنوشت این کودکان منقلب شده بود تصمیم گرفت حکایت آن‌ها را تعریف کند. یا حتی بیش‌تر، «دوباره با آنان آن چه را که زیسته بودند بازسازی کند». محل فیلم‌برداری را کردستان عراق انتخاب کرد؛ در منطقه‌ای خشن و کوهستانی، در مرز ایران و ترکیه.
به این ترتیب مسیری را که این مبارز واقعی طی‌کرده مشاهده می‌کنیم. هزینه‌های فیلم به‌سختی تامین شد، با پس‌اندازهای فیلم‌ساز و نزدیکان او و کم مانده بود که هرگز این فیلم به روی پرده ظاهر نشود. «مدت سه ماه تمام، مثل دیوانه‌ها این در و آن در می‌زدم تا از دولت ایران که نمی‌گذاشت از مرز عبور کنیم، اجازه فیلم‌برداری بگيرم». وقتی هم که به محل رسیدند باید بر ترس و تهدیدهای سوء‌قصد غلبه می‌کردند. بهمن قبادی تعریف می‌کند که «در آغاز فیلم‌برداری، یکی از کانال‌های عربی خبر ورود ما را اعلام کرد. ما دیگر به یک هدف تبدیل شده بودیم و لازم بود ردها را گم کنیم. شایعه راه انداختیم که در حال تهیه یک فیلم مستند در باره موسیقی عربی هستیم». شرایط کار و فیلم‌برداری به گونه‌ای بود که فیلم‌ساز اظهار می‌کند از خواب و آسایش افتاده بود. «مقامات کُردِ عراق شبانه‌روز از ما محافظت می‌کردند و برای این‌که موقعیت ما معلوم نشود مجبور بودیم دائماً تغیر مکان بدهیم.»
از این دوران فیلم‌برداری پرمخاطره، فیلم‌ساز ترجیح می‌دهد تنها استقبال مردم را که از ثبت و شرح ماجراهای‌شان خوش‌حال بودند و آن را «سبک‌ترشدن بار رنج‌های‌شان» می‌شمردند، به خاطر بیاورد. این فیلم محصول مشترک ایران و عراق «دو کشور از نظر فرهنگی برادر» است و شکلی نمادین پیدا کرده است. حتی این عمل ممکن است برای کُردی که در کشور جلاد قدیمی ملتش فیلم‌برداری کرده نوعی تلافی‌جویی محسوب شود. قبادی با غرور و مهربانی از آن یاد می‌کند. «وقتی که کار را تمام کردیم، از این خوش‌حال بودم که توانسته‌ام یک دستاورد فرهنگی برای این سرزمین زجردیده که چیزی جز سلاح در آن دست به دست نمي‌شود، فراهم آورم.»
«لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند» این هفته در سینما‌های فرانسه به روی پرده می‌رود. در عراق، قبلا در دو سالن سینما به نمایش درآمده؛ در اربیل و سلیمانیه و قبادی شخصاً در تأمین هزینه‌های بازسازی آن دو سینما شراکت داشته است. فیلم‌ساز با تأسف ابراز می‌دارد «در دو کشور ایران و عراق صنعت سینمایی وجود ندارد اما با این حال، از وقتی که لاک‌پشت‌ها آماده پخش شد، شاهد ظهور پوستر فیلم به روی دیوارها و تکاپوی کسانی بودم که کوه‌ها را جابه‌جا می‌کردند تا سالن‌های سینما افتتاح کنند یا قبلی‌ها را تعمیر و قابل استفاده نمایند.» و حالا بهمن قبادی به رؤیای قدیمی‌اش باور دارد: فراروییدن سینماها در کردستان به سان پناهگاه‌هایی برای ملت آواره خویش.


مصاحبه‌كننده: ماتیلد بلوتیر
منبع: تله‌راما، شماره 2876


23 فوريه 2005
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید