پسر خالم که از اون شراس اسمش محمدرضا تو فامیلمون هرکی اسمش رضا بشه مثلا علیرضا احمدرضا و محمدرضا از اون شراست وقتی میریم خونشون از سرو کلم آویزون میشه منم بچه دوست نمیتونم بهش بگم نکنه مثه بچه میاد دنبالم منم باید فرار کنم وگرنه آقا گرگه میخورم.
عشقه خاله هم دختره بسیار مودب و خوشگلو زبون بازیه وقتی من میرم بیرون بهم زنگ میزنه میگه خاله جون تو چی از بیرون میخوای که میری بیرون
منم که قبلا اختیاری نداشتم اگه میتونن الان آبی تنم کنن
|