باجه تلفن
خلاصه داستان
زنگ آخر مدرسه زده شده و همه بچهها به سوي خانه ميروند. با نيامدن مادر يكي از دانشآموزان، او در كوچه به انتظار مادرش مينشيند. پس از مدتي، پسرك تصميم ميگيرد به يكي از باجههاي تلفن برود و خانوادهاش را از تأخير مادر با خبر كند. اما قدش به تلفن نميرسد و از پنجرههاي باجه شروع به بالارفتن ميكند. براي لحظهاي پايش سُر ميخورد و به زمين ميافتد. در نتيجه شلوارش از پشت پاره ميشود و او به دليل خجالت نميتواند از باجه بيرون بيايد. سرانجام زني به داخل باجه ميرود و شلوار پسربچه را ميدوزد.
گروه توليد
نويسنده و كارگردان: بهمن قبادي
تصويربردار و تدوينگر: مهدي پورقاسمي
صدابردار: اميد انصاري
مدير توليد: اميد راستبين
بازيگران: سپهر مقصودلو، اقدس دالوند، ياسر محمدي
تهيهكننده: بهمن قبادي
محصول: صدا و سيماي سنندج
ويديويي، 25دقيقه، داستاني
محصول: 1377
*خدا پدر مادر اون زن رو بیامرزه  
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است
----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|