تازه به دوران رسیده:
کسی است که پس از بی چیزی به مال ومنالی دست یافته است.
تازه میپرسدلیلی نر بود یا ماده:
دیرتر از سایرین متوجه حرف ونکته ای میشود.
تاگوساله گاو شود دل مادرش آب شود:
همانند:مهلتی بایست تا خون شیر شد،چه زحمتها باید کشید تا بچه ای
بزرگ شود،جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد.
تا نهال تر است باید راست کرد:
کودکان را باید درسنین اولیه تربیت و پرورش دهند،تربیت پذیری کودک بیشتر است.
تاهستم به ریش تو بستم:
تکیه کلام زنها،من از تو جداشدنی نیستم وتا آخر با هم هستیم.
تب تند عرقش زود در میاید:
عشق و علاقه شدید ولی از روی هوس سر انجامی ندارد.
تخم لق در دهان کسی شکستن:
حرفی در دهان کسی گذاشتن،کسی را به طمع خام انداختن،زبان را نگه نداشتن و دهن لق بودن.
ترا به خیر و مارا به سلا مت:
هر کس به کار خودش باشد و به امور یکدیگر دخالت نکنیم.
ترک عادت موجب مرض است:
عادت،خصلت ثانوی هر فردی است و ترک آن آسان نیست.
تره به تخمش میره حسنی به باباش:
هرچیزی به اصل خودش برمیگردد،همانند:
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )