
02-10-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مردیم و نمردیم
مردیم و نمردیم
جـانـانی و جـان بــر تـو سپــردیم و نمردیم
در هُـرم نـگـاه تـو فـسردیم و نـمردیم
نقش است به پیشانی چین خورده ز غیرت
مـا جان به در از داغ تو بردیم و نمردیم
ابـرو گـره در هـم زده چـشمـان شفق رنگ
دندان به لب خویش فشردیم و نمردیم
ظرف دل بی حوصله جوش آمد و سر رفت
خـونِ دلِ جاری شـده خوردیم و نمردیم
اقـبـال نـگـون بـخـت نگر کاین همه سر را
تـا مـرز قـدم هـای تــو بـردیم و نمردیم
یک عمر نفس آمد و برگشت و به تسبیح
عـمـر دل بـی عـار شــمـردیم و نمردیم
مــا زنـده عــشـقیم که با عشق بمیریـم
صـدمـرتـبـه از داغ تـو مـردیم و نمردیم
سروده مداح اهل بیت، محمود کریمی
تنظیم: گروه دین و اندیشه - عسگری
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|