
02-14-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آدم فقیر بیچاره کارش را خودش میکند! /آدم کلاه خود را باید قاضی کند
آدم فقیر بیچاره کارش را خودش میکند!
روایت اول:
اعیان زاده ای که از شباهت شگفت انگیز باغبان و باغبان زاده خود تعجب کرده بود، گفت: «چطور است که پسرت این قدر به تو شبیه است درحالی که من و پدرم شباهتی به هم نداریم؟»
باغبان تعظیمی کرد و گفت: «تعجب ندارد قربان، آدم فقیر بیچاره کارش را خودش میکند!»
[کتاب کوچه ، ج1ص362]
روایت دوم:
یکی از حکام اصفهان روزی سواره با کوکبه خود از خیابانی میگذشت. شخص تاجری که بر استری سوار و کودک خردسالی را در جلوی خود نشانده بود به موکب حضرت حکمران برخود نمود.
حاکم که او را میشناخت به عنوان اظهار لطف و شوخی به او گفت: «حاج آقا، پسرت خیلی شباهت به خودت دارد.»
بازرگان که در حاضر جوابی شهرتی به سزا داشت، فورا گفت: «قربان، آدم فقیر و بیچاره کار خودش را خودش میکند.»
[داستانهای امثال امینی، ص9]
شخصی سر و کارش به دیوان قضا کشید، در هر وقت مقرر پیش از آن که به محکمه قاضی برود در خانه کلاه خود را جلوی خود میگذارد و او را قاضی فرض میکرد و آنچه میبایستی در محکمه در حضور قاضی تقریر کند برای آن تقریر میکرد تا خوب در خاطره اش بماند و نزد قاضی سخنی به ضرر خود نگوید.
[فرهنگ نامه امثال و حکم ایرانی، ص913]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|