نمایش پست تنها
  #8  
قدیمی 02-14-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض آدم دروغگو، ته کلاهش سوراخ دارد /



آدم دروغگو، ته کلاهش سوراخ دارد


شخصی در مجلسی دروغی گفت.
دیگری برای اینکه او را رسوا کند گفت: «آن که ته کلاهش سوراخ دارد، دروغ گفت.»
آن شخص فورا دست به کلاه خود برد که ببیند سوراخ کجاست.

[داستان نامه بهمنیاری ، ص9]



آدم دستپاچه، هر دو پا را میکند در یک پاچه

نوکر زارعی در پشت خرمنگاه فاحشه ای را به کار گرفته بود.

در این هنگام زارع از راه رسید.
نوکر برخاست و به چالاکی آن زن را در زیر جوال کاه پنهان نمود و فورا تنبان خود را به پا کرد ولی چون دست پاچه شده بود، هر دو پای خویش را در یک پاچه کرد و چون تنبان او خیلی گشاد بود، متوجه نشد که دو پا را در یک پاچه کرده است.
به همان حال با دستپاچگی برای اینکه خود را مشغول به کاری بکند که اربابش نگوید که چرا بیکار است، بی اراده و اختیار به این طرف و آن طرف خرمن میدوید. وقتی زارع رسید و او را بدان حال دید، از وی پرسید:
«به دنبال چه میگردی؟»
گفت: «پی تاچه، میگردم!»
گفت:«تاچه برای گندم است، ولی تو که هنوز نه کاه و گندم را از هم جدا کرده و نه خرمن را پاک کرده ای، تاچه برای چه میخواهی؟»
نوکر که خود را گم کرده بود و نمیدانست چه بگوید ساکت ماند.
زارع دیگری که در نزدیکی خرمن آنها خرمن داشت و از کار نوکر باخبر بود، گفت:




آدم دست پاچه دو پا را میکند در یک پاچه

خرمن پاک نکرده میگردد پی تاچه




[داستانهای امثال مرتضویان، ص3]



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید