
02-16-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حرف( ج )
جان کسی را به لب آوردن:
از خستگی و طولانی شدن کار به ستوه آمدن، کسی را
در انتظار گذاشتن.
جان در جان کسی کردن:
رنج بسیاردر راه کسی کشیدن، بامحبت و فداکاری به کسی توجه نمودن.
جان کندن خر خوردن یابو:
زحمت را یکی میکشد و استفاده اش را دیگری می برد.
جا نماز آب کشدن:
از روی تظاهر و ریا خود را درستکار نشان میدهد،به دروغ دعوی مسلمانی می کند.
جان مفت بدر بردن:
خود را از خطر در بردن،از مهلکه گریختن.
جای مهی باقی گذاشت:
برای خود حقی در نظر گرفتن،جای حرفی باقی گذاشتن، نوبت گرفتن.
جرتغوز بودن:
( ترکی ) به آدم پر توقع وزود رنج گفته می شود.
جزای گرانفروش نخریدن است:
سر و کله زدن با فروشنده بی انصاف و بد دهن کار بیوده ای است، کار عاقلانه
خرید نکردن از اوست.
جزو قاذورات هم نبودن:
آدم بی اهمیتی بودن ، به حساب نیامدن.
جفتش را بیار مفتش را ببر:
اشاره بهاین که هرگز نظیری ندارد،از مال خود با قطعیت تعریف کردن.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|