
02-17-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ارباب همانی که در مبال گفتی/ارزن پهن کرده ام
ارباب همانی که در مبال گفتی
نوکری بر سر سفره به دانه برنج ریش اربابش نگریست و برای آنکه او را متوجه سازد، دست به رو کشید و گفت: «بلبل به گل نشسته چهچه میزند.» اربابی دیگر این بدید و نوکر خود به مبال، کشید و رفتار نوکر را به رخش کشید و گفت: «او نیز هر آینه چنان که در صورت او نگریست بدان گونه حالیش بکند» و به آن خاطر مهمانی بزرگی ترتیب داد و دانه برنجی به ریش بنشاند و چون نوکرش بدید گفت: «ارباب اونی که توی مبال گفتی..!»
[قند و نمک، ص103]
ارزن پهن کرده ام
کسی از ملانصرالدین طنابی به عاریت خواست. ملا گفت: «بر آن ارزن گسترده ام.» مرد پرسید: «چگونه بر طناب ارزن گسترند؟» گفت: «چون مقصود بهانه است این نیز بس است!»
[امثال و حکم دهخدا، ج1، ص95]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|