
02-17-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بابام سیرش را کوبیده/بدان سختی که تو دیدی نیست
بابام سیرش را کوبیده
روایت اول:
کودکی چون دید اهل سفره از مزه آش بسیار تعریف میکنند، مغرورانه باد به غبغب افکند که: «سیرش را بابام کوبیده است!»
[کتاب کوچه ، ج4، ص62]
روایت دوم:
دختری در آشی پخته برای خود سهمی میخواسته است. و دلیلش این که پدر او سیرداغ آش را کوبیده است.
[امثال و حکم دهخدا، ج1، ص344]
بدان سختی که تو دیدی نیست
مولانا قطب الدین به راهی میگذشت. شیخ سعدی را دید که بر شاشه کرده و ک/ی/ر بر دیوار میکشد تا استبرا کند
گفت:ای شیخ چرا دیوار مردم سوراخ میکنی؟
گفت:قطب الدین ایمن باش بدان سختی نیست که تو دیده ای
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|