خواستم ترکِ جان کنم که نشـد یا تــُرا مــهربان کنم ، که نشــد خواستم تا به عشق آمدنت پیریـم را جوان کنم ، که نشــد خواســتم تــرا بــرای خــودم کنج ِدیری نهان کنم ، که نشـد خواستم شاه دل تو باشی و من هر چه گویی چنان کنم ، که نشـد خــواســتم تا بــرای رفتـن تــــو گریه را بی امان کنم ، که نشـد خواستن توانستن است ، می گویند...! خواستم من ، گمان کنم ، که نشـد مثــل تکــرار این ردیف از شعر خواستم حذفِ آن کنم ، که نشـد
omid ahmadi