
02-17-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خان اگر شما نمیفرمودید، با پرهایش میخوردم/خان اگر شما نمیفرمودید، با پرهایش میخوردم
خان اگر شما نمیفرمودید، با پرهایش میخوردم
صیادی مرغی کوچک شکار کرد و به حضور خان برد تا انعامی دریافت کند.
خان ممسک گفت: «این مرغ را میبری منزل، میدهی زنت پرهایش را بکند و شکمش را پاره کند و خوب بشوید و در تابه سرخ کند و چاشنی بزند و..»
شکارچی حرف خان را قطع کرد و گفت: «خان اگر شما نمیفرمودید با پرهایش میخوردم!» [امثال و حکم در زبان محلی آذربایجان، ص151]
خان دایی، کاش یک دانه از نخودها عقل بود
یکی از مالکین اطراف آباده روزی در اثر نوشیدن نوشابه الکلی در مجلسی کارش به مستی میکشد و موقعیت خود را فراموش میکند، میرود در تاقچه اتاق که در زاویه قرار داشته مینشیند و پایش را در تاقچه واقع در ضلع دیگر زاویه میگذارد و مستانه نام مزارع نخود خود را برمیشمرد و از مقدار برداشت محصول نخودش داد سخن میدهد.
پسر خواهرش که در مجلس حاضر بوده از حرکت خان دایی پیش مجلسیان شرمنده شده بود، رو به او کرده و میگوید: «خان دایی کاش از آن همه نخود که شما دارید یک نخودش عقل بود.»
[فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، ص386]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|