نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 02-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض راست باز و پاک باز و امیر باش/راستی هیبت اللهی یا میخواهی مرا بترسانی/

راست باز و پاک باز و امیر باش

شیخ ما قَدَس الله روحَهُ العزیز (شیخ ابوسعید ابوالخیر) روزی در نیشابور بر اسب نشسته بود و جمع متصوّفه در خدمت او به بازار فرو میراند، جمعی وُرنایان، میآمدند، برهنه. چون پیش شیخ رسیدند شیخ پرسید که: «این کیست؟» گفتند: «امیر مُقامران، است» شیخ او را گفت: «که این امیری به چه یافتی؟» گفت: «ای شیخ، به راست باختن و پاک باختن.» شیخ نعره ای بزد و گفت: «راست باز و پاک باز و امیر باش.»

[اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید، ص216]


راستی هیبت اللهی یا میخواهی مرا بترسانی

مردی کاشانی از ترکی نام او را پرسید، ترک با ادایی مُنکَر و خشن گفت: «هیبت الله.» کاشانی هراسان قدمی از پس نهاد آهسته پرسید: «راستی هیبت اللهی یا میخواهی مرا بترسانی؟!»

[امثال و حکم دهخدا، ج2، ص860]


زبان بسته به ریاضت کشیدن عادت کرده بود


ملانصرالدین خرش را روز به روز کمترک جو میداد تا آنکه از گرسنگی بمرد. پرسیدند: «چه شد؟» جواب داد: «حیوان زبان بسته دیگر تقریبا به ریاضت کشی عادت کرده بود، افسوس که عمرش کفاف نداد!»

[کتاب کوچه ، ج2،ص634]

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید