
02-17-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زر دادم و دردسر خریدم/زرد آلو را برای هسته اش میخورد
زر دادم و دردسر خریدم
اکبر شاه، طبع شعر داشت و گهگاه به فارسی شعر نیکو میسرود. گویند شبی فارغ از قیل و قال سلطنت و کشورداری، مجلس بزمی آراست و در شرب خمر و می گساری افراط کرد. بامدادان به سردرد شدیدی مبتلا گردید و در پاسخ ندیمان و آشنایانش که به عیادتش رفته بودند متجلا گفت:
دوشینه ز کوی می فروشان / پیمانه می به زر خریدم
اکنون ز خمار سرگرانم / زر دادم و دردسر خریدم
[ریشه های تاریخی امثال و حکم ، ج1،ص581]
زرد آلو را برای هسته اش میخورد
مردی اصفهانی مقداری زردآلو خرید. در کنار دیواری نشست که بخورد. زردآلو را به غایت گندیده و پلاسیده یافت. در خوردنش تردید پیدا کرد. بالاخره برای استفاده از مغز هسته های آن مشغول خوردن شد. هسته را در گوشه دستمال میریخت. گدایی فرا رسید، نزد او ایستاد و گفت: «آقا زردآلو که خوردید هسته اش را به من ببخشید.» اصفهانی گفت: «برو پی کارت من این گُه را برای هسته اش میخورم.»
[داستان نامه بهمنیاری ، 311]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|