نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 02-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض شاطر را بیدار کردی

شاطر را بیدار کردی


مردی بود از اهالی گِردِفَلامِرز؛ این مرد قدری خل بود و زنش میخواست دایما به بهانه ای او را از خانه بیرون کند و از دستش راحت بشود.
یک شب که زن و شوهر در خانه محقر خود خوابیده بودند، نصب شب مقداری گردوخاک از شکاف سقف اتاق فروریخت.
مرد ترسید. از زن پرسید: «این چیه؟ چه خبر است؟»
زن مکار گفت: «هزار بار گفتم این بالاخانه خراب را تعمیر کن، نکردی تا اینکه بالاخره راه افتاد و داره میرود شهر زند حاکم شکایت تو را بکند.»
مرد هراسان گفت: «حالا چکار کنم؟»
زن گفت: «زود بدو برو و زودتر از بالاخانه خودت را برسان شهر نزد حاکم و نگذار بالاخانه شکایت کند.»
مرد بیچاره بنا کرد دویدن و هرجا میرسید، میپرسید: «یک بالاخانه سفیدکاری ندیدید؟»
مردم با تعجب به او نگاه میکردند و به او میخندیدند.
بالاخره شب شد به آسیابی رسید.
از آسیابان پرسید: «بالاخانه سفیدکاری ندیدی؟»
آسیابان فهمید این مرد خل است به او گفت: «نه هنوز نیامده است.
حالا شب شده است؛ تو برو بخواب.
هروقت بالاخانه آمد تو را بیدار میکنم.»

مرد وارد آسیاب شد و دید مرد دیگری هم در آسیاب است. پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: «به من شاطر میگویند، چون بار میآورم و میبرم.»
مرد خل دید شاطر اصلا ریش و موی سر ندارد، از قیافه او خوشش نیامد و خیلی دلخور شد!
خلاصه آن مرد شب را در آسیاب خوابید.
نصف شب آسیابان برای اینکه تفریحی کرده باشد، ریش بلند مرد ابله را تا ته تراشید.
بعد او را صدا کرد و گفت: «فورا بدو برو که بالاخانه سفیدکاری آمد و رفت.»
او هم بدون اینکه بفهمد ریش ندارد بنا کرد دویدن تا خسته شد و رفت سر جوی آب دست و صورتش را بشوید که عکس خودش را در آب دید.
خیلی تعجب کرد. دید ریش ندارد و از قیافه خودش که مانند شاطر بود بدش آمد.
ناگهان فکری به خاطرش رسید. گفت: «من میدانم چه شده. این آسیابان احمق عوض اینکه مرا بیدار کند.
شاطر را بیدار کرده.
حالا بعد از اینکه قضیه بالاخانه سفیدکاری تمام شد، میروم خدمتش میرسم.»
[تمثیل و مثل، ج2،ص137]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید