نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 02-17-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض صدای تق تقِ شکستن .../صدایش را که از بین بردی،.../صدتومان را میدادم



صدای تق تقِ شکستن گردو را خدا خودش میشنود

کسی تعدادی گردو به بهلول داد. بهلول گردوها را گرفت و بدون اینکه تشکر بکند رفت و سنگ برداشت و تَق تَق گردوها را میشکست و همی خورد. او را گفتند: «گردوها را گرفتی، هیچ تشکری نکردی و دعایی نگفتی؟» گفت: «صدای تق تق شکستن گردو را خدا خودش میشنود!»

[فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، ص956]


صدایش را که از بین بردی، یک فکری بحال بویش بکن
یکی کنار ملانصرالدین بر سکوی مسجدی نشسته بود، ضرطه ای از او بجست. نوک نعلین بر آجرفرش حیاط میکشید که صدا از این بود. ملا با او گفت: «صدایش را که از میان بردی، خدای را حیلتی کن که بوی نیز از میان برود!»

[کتاب کوچه ، ج5، ص1618]


صدتومان را میدادم که بچه ام یک شب بیرون نخوابد
مردی را فرزند گم شد. منادی در پی منادی به کوی و برزن فرستاد و هر ساعت مژده یابنده را مزید میکرد تا در نزدیک غروب حق بشارت را به صدتومان رسانید. آنکه کودک را یافته بود گمان کرد هرچه در دادن طفل دیر کند جزا بیشتر یابد. چون صباح شد اثری از منادیان ندید، ناچار خود نزد پدر کودک آمد و مطالبت یک صدتومان مژدگانی کرد، پدر گفت: «صدتومان مژدگانی را میدادم که بچه ام یک شب بیرون نخوابد!»

[امثال و حکم دهخدا، ج2، ص1054]



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید