نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 02-20-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض داروی گران/دختر دختری میکند

داروی گران


اردبيلي با طبيب گفت: زحمتي دارم چه تدبير باشد؟ طبيب نبض او بگرفت. گفت علاج تو آنست که هر روز قليه پنج مرغ فربه و گوشت بره نر مطنجنه کرده مزغفره با عسل ميخوري و قي ميکني. گفت: مولانا راستي خوش عقل داري. اينکه تو ميگويي اگر کسي خورده باشد و قي کرده، من در حال بخورم.

دختر دختری میکند


پیرمردی بود که در دنیا فقط یک پسر و یک دختر داشت. بعد از گذشت زمان دختر را عروس کرد و پسر را هم داماد. یک روز پیرمرد که خیلی گرسنه بود و در همان روز باران تندی هم میآمد، رفت در خانه پسر و در زد و گفت: «ای پسر باب من، در واکن برای من، این بارانی که میآید، تر شده قبای من.» عروس کنج خانه صدا زد و گفت: «تر شود قبای تو، کور شود دو چشم تو، دیگر به کجا بودی؟»
پیرمرد از در خانه پسر گذشت و رفت در خانه دختر، در زد و گفت: «ای دختر باب من! در واکن برای من، این باران که میآید، تر شده قبای من.»
دختر در را باز کرد و گفت: «ای باب من! دختر دختری موکنه، آش تو لنگری موکنه، پیر مهمانی موکنه.»
بابا را برد توی اتاق زیر کرسی خواباندش و رفت آش پخت و کرد تو لگن و داد بابا خورد.


[تمثیل و مثل ، ج1، ص275]

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید