
02-20-2010
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زبان
نثر چوبک، نثری است ساده و طنزآلود، همراه با اصطلاحات تند و خشن و گاه رکیک کوچه و بازار. نثری نزدیک به زبان گفتار. چوبک با دید خاص خود اغلب به اقشار پاییندست جامعه نظر دارد و زشتترین و رکیکترین دشنامها را از زبان شخصیتهای داستانهاش بیپروا و تعارف بیرون میریزد. او در ضبط و ثبت نثر محاورهای و شکسته که مردم کوچه و بازار با آن حرف میزنند –بیشتر مردم جنوب شهر- مجموعهای از نحوهی گفتار عامه و گونهای از نثر پرمشقت –چه از نظر گویش و چه از نظر نوشتار- فراهم آورده است که در نوع خود نه تنها کمنظیر می نماید بلکه تا حدودی بیمانند است.
نثر چوبک، نثری توصیفی ست. وی با مهارتی رشک برانگیز که در کارکرد زبان و رسالت واژهها و فعلها دارد، تعبیرها و توصیفهای زیبا و بهیادماندنی میآفریند. رضا براهنی در قصه نویسی مینویسد: «زیباترین نمونهی نثر توصیفی چوبک را باید در تنگسیر جست.
حتا نثر سنگ صبور گاهی تا این حد یکدست و قرص و زیبا و درخشان نیست. نثر تنگسیر از آغاز تا پایان مثل رودخانهای حرکت میکند و پیش میرود. طوری که گویی قصهای به این بلندی، در یک روز نوشته شده است.» جمال میرصادقی در بررسی زبان چوبک در کتاب ادبیات داستانی مینویسد: «یکی از خدمتهایی که مکتب ناتورالیسم به ادبیات کرد، شکستن حرمت قلابی کلمات و مفاهیم بود. چوبک هم از این قاعده پیروی میکند و کلمههایی را که نویسندگان پیش از او از آوردن آنها ابا و کراهت داشتند، در داستانهایش به کار میگیرد و مناظر و صحنههایی که نویسندگان به اختصار از آنها میگذشتند، یا به کلی از داستانهایشان حذف میکردند، با جسارت تحسین برانگیزی در آثارش به نمایش میگذارد. گرچه قبل از او هدایت نیز در یکی دو اثرش از جمله «علویه خانم» از این فرهنگ غنی زبان تودهی مردم استفاده کرده بود و حرمت صحنهها و مناظر قلابی را شکسته بود اما این خصوصیت در آثارش عمومیت نداشت.» میرصادقی در ادامهی بررسیهای زبانی در آثار چوبک به شیوهی خشن و صریح داستانها و گفتگوهای درخشان و دقیق شخصیتها اشاره میکند و میافزاید: «زبان داستانهای چوبک، زبانی است تصویری.
به این معنی که از تشبیهات و استعارهها بیشتر مدد میگیرد تا عبارتهای توضیحی و جملههای تشریحی. با تشبیهات و تعبیرات و استعارهها به روانی و شفافیت و قدرت تجسمی نثر میافزاید. گفتوگوهای شخصیتهای داستان چنان در جای خود، به درستی و دقت نشسته است که گویی شخصیتهای داستان غیر از آنچه که نویسنده در دهان آنها گذاشته است، نمیتوانند چیز دیگری به زبان بیاورند.
اما املای شکسته و عامیانهنویسی گفتوگوها که اغلب با افراط کاری همراه است روانی و صراحت گفتوگوها را کدر میکند و آن دسته از مردم را که با زبان گفتوگوی معمولی تهرانیها آشنایی ندارند، به دردسر میاندازد و فهم گفتوگوها را برای آنها مشکل میکند.» (هرچند که به نظر من گفتگوهای داستانهای چوبک بیشتر بومی –بوشهری- است تا تهرانی و نامفهوم بودن برخی از دیالوگها نیز به همین دلیل است.)
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|