
02-22-2010
|
 |
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541
1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
به هر كس دل سپردم بي وفا شد
نمك خورد و نمك دان زير پا شد
به قلبم خون فتاد و خنجر انداخت
از آن وقتي كه اين دل مبتلا شد
به من گفتا برو گم شو ز پيشم
از اين گفتار قلبم بي نوا شد
به او گفتم چه ديدي نازنينم
زمن اينگونه قلبت بي صفا شد
بگفتا هيچ اما بار ديگر
نگاهم با نگاهي آشنا شد
به او گفتم چه ديدي از نگاهش
كه حرمته نگاهم زير پا شد
بگفتا هيچ اما پول و ثروت
به همراه نگاهش ، مال ما شد
ز گفتارش چو خونين گشت قلبم
زمان از آه من بي سر صدا شد
به روي گونه هايم اشك لغزيد
تمام آسمان پر ماجرا شد
به اشكم خنده آمد بر لبانش
بگفتا اي عزيز ، دل بي وفا شد
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|