نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 02-23-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض باز خوانی قیام کاوه

نوشه روان فردوسي، بزرگترين حماسه سراي ايران، قيام ملي كاوه آهنگر برعليه آژيدهاك را به استناد خداي نامه هاي پهلوي با بياني شيرين در اثر جاوداني خود به رشته نظم درآورده است. فردوسي شرح اين رويداد ملي را در هفت سد بيت خلاصه كرده و از بيان اين واقعه به زيبايي نتيجه گيري نموده است.
به روايت فردوسي، در دوران جمشيد در دشت سواران نيزه گذار نيك مردي به نام «مرداس» بود كه پسري زشت سيرت و ناپاك و سبكسار اما جنگنده و چابك داشت كه او را به نام آژيدهاك (ضحاك) مي شناسيم. او به فريب اهريمن (انگره مئين يوه = انديشه بد، گفتاربد، كردار بد) پدر خويش مرداس را بكشت و برجاي او نشست. آنگاه اهريمن به صورت جواني نيك روي بر او ظاهر شد و خوان سالار او گشت و به بوسه ي او از شانه هاي آژيدهاك دو مار برآمد و باز دوباره همان جوان به صورت پزشكي بر او پديدار شد و گفت چاره ي آن دو مار تنها سير كردن آنها با مغز جوانان است تا اين خورش اندك اندك در وجود آنها كارگر افتد و بميرند.
از سوي ديگر همزمان با اين احوال در ايران به دنبال گراييدن جمشيد به خودرايي و كژانديشي مردم از او روي گردان شدند و بيهوده پنداشتند كه فرمانروايي آژيدهاك بيگانه فرهنگ ، مايه آسايش آنان را فراهم خواهد آورد و ندانستند كه از كژدم به اژدها پناه بردن جز باختن جان و ميهن حاصلي ندارد.
آژيدهاك به ايران آمد، با ياراني از تازيان و ايرانيان بيگانه پرست و جمشيد را سرنگون ساخت و قدرت را به دست گرفت. جمشيد مدتي به تلخي و نامرادي زيست و در آوارگي جانش را ستاندند
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید