نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 02-23-2010
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ناراحت و عصبانی از این کوچه به ان کوچه می دوید تا این که توانست از دست کودکانی که به او سنگ می زدند و او رافضی صدا می کردند فرار کند.خود را به کوچه ای رساند و گفت :ای خدا تا کی باید این همه خواری و سرزنش تحمل کنم ؟در همین حال ابو بصیر از خانه اش بیرون امد و مرد را در ان حال دید .او را به حیاط خانه برد و از حالش جویا شد .مرد پس از اینکه یقین کرد او هم از شیعیان علی ع است ماجرا را بازگو کرد و گفت:هرجا که مرا می بینند رافضی صدایم می کنند .سربازان هستی ام را غارت کرده و کودکانم را ازار می دهند .ابو بصیر او را دلداری داد و گفت:باید نزد امام محمد باقر برویم و از ایشان راهنمایی بخواهیم .نزد امام ع رفتند و ابوبکر سخنش را این گونه اغاز کرد :ای فرزند رسول خدا فدایت شوم .برما نامی نهده اند که به سبب ان حاکمان و والیان حکومت خون و اموال ما را حلال کرده اند و هر گونه عذاب و شکنجه ای در حق ما را جایز می شمارند و کودکانمان را ازار می دهند.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید