
02-23-2010
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
باران
باران
ناگهان این شکست
این باران
آبیها که خاکستری شدهاند
و زرد
که کهربایی بد رنگ
در خیابانهای سرد
تن گرم تو.
در هر اتاقی که شد
تن گرم تو.
در میان همه مردمان
نبود تو
مردمانی که هستند همیشه
کسی غیرِ تو
سالیان سال
آسوده بودم در کنار درختان
آشنا بودم با کوهستان
شادکامی عادت بود.
حالا
ناگهان
این باران
--------------
جک گیلبرت
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|