غیرت آمد بر دلم زد دور باش
یعنی ای نااهل ازین در دور باش
تو گدایی دور شو از پادشاه
ورنه بر جان تو آید دور باش
گر وصال شاه میداری طمع
از وجود خویشتن مهجور باش
ترک جانت گوی آخر این که گفت
کز ضلالت نفس را مزدور باش
چون بسوزی همچو پروانه ز شمع
دایما نظارگی نور باش
عطار
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear