نمایش پست تنها
  #382  
قدیمی 02-24-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض حکایت عدالت گستری قبله عالم ناصرالدین شاه !


حکایت عدالت گستری قبله عالم ناصرالدین شاه !

روزي اعليحضرت ناصرالدين شاه قاجار در تابستان در عمارت ملوكانه سلطنت آباد دراز كشيده بودند؛ در حالي كه درباريان در پايين نشسته، با پادشاه به طور محرمانه صحبت مي كردند. شاه در اثناي سخن گفت: چرا انوشيروان را عادل مي گفتند؟ مگر من عادل نيستم؟ احدي جسارت نكرد كه پاسخ دهد. شاه دوباره پرسيد: آيا بين شما هيچ كس نيست كه جواب بدهد؟ باز كسي جواب نداد. ادامه سكوت همه را در معرض خطر قرار مي داد. سرانجام حكيم الممالك مرگ را پيش نظر آورد و با ترديد گفت: قربانت شوم. انوشيروان را عادل مي گفتند براي اين كه عادل بود. شاه ابروي خود را در هم كشيد و گفت: آيا ناصرالدين شاه عادل نيست؟ باز سكوت و هم آور جلسه را فراگرفت. پس از مدتي ناگزير حكيم الممالك مرگ خود را درنظر آورد و حرف اول خود را تكرار كرد. شاه بيشتر ابرو درهم كشيد و سؤال نخستين خود را باز بر زبان آورد. مجدداً سكوت مرگبار بر دربار حاكم شد. ناگزير حكيم الممالك شانه هاي خود را حركت داد و دست خود را باز كرد. آنگاه شاه با كمال تحقير گفت: اي فلان فلان شده ها! من يقين دارم كه اگر انوشيروان هم مثل شما الواط رشوه خوار و نادرست در دور وبرخود داشت، هيچ وقت ممكن نبود او را عادل بگويند! همه جواب دادند: قربانت گرديم. قبله عالم حقيقت را فرمودند!!!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید