نمایش پست تنها
  #594  
قدیمی 02-25-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به وقت خواب بگیری مرا که هین برگو
چو اشتهای سماعت بود بگه‌تر گو

چو من ز خواب سر و پای خویش گم کردم
تو گوش من بگشایی که قصه از سر گو

چو روی روز نهان شد به زیر طره شب
بگیریم که از آن طره معنبر گو

فتاده آتش خواب اندر این نیستان‌ها
تو آمده که حدیث لب چو شکر گو

و آنگهی به یکی بار کی شوی قانع
غزل تمام کنم گوییم مکرر گو

بیا بگو چه کنی گر ز خوابناکی خویش
به تو بگوید لالا برو به عنبر گو

از آنچ خورده‌ای و در نشاط آمده‌ای
مرا از آن بخوران و حدیث درخور گو

ز من چو می‌طلبی مطربی مستانه
تو نیز با من بی‌دل ز جام و ساغر گو

من این به طیبت گفتم وگر نه خاک توام
مرا مبارک و قیماز خوان و سنجر گو
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید