نگاه..
نگاه
سرگردان در کمین
و در ستایش نگاهی دگر
نگاه
آرام میسرد
و غبار معلق فضای را
در تعقیب
نگاه
منتظر وسه بعدی
اعماق خود را میکاود
ضربههای نرم نگاهی
درونت را میکاود
وخجولانه و حیران
گمشده خود را میجوید
تصادم دو نگاه
وحادثه عشق
نگاه کوچه
غبار رهگذر عاشق را
در ریههای خود
تنفس کرده است.
غربت زردی غروب
بر پیکر کوچه
تن نگاه منتظررا
در بی نهایت دید
غرق تخیل کرده است
پرتو عشق
شایدبادی خنک باشد
بر تنی گرم
که لذت تماسی را در تمنا است
چشم سیاهی
طراوت لبی
دهانی نیمه باز
و تنفسی گرم
نگاه میجوشد
نگاه سرگردان
نگاه پرسش
نگاه پاسخ
تلاطم حس وتراوش درون
ودرنوردیدن حسی غریب
بر سرتاسروجود
11.09.06
فرهاد نعمتپور
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
ویرایش توسط behnam5555 : 02-25-2010 در ساعت 09:05 AM
|