چقدر سخته که عشقت روبروت باشه
نتونی هم صداش باشی
چقدر سخته که يک دنيا بها باشی
نتونی که رها باشی
چقدر سخته...
چقدر سخته که بارونی بشی هر شب
نتونی آسمون باشی
چقدر سخته که زندونی بمونی بی در و ديوار
نتونی همزبون باشی
چقدر سخته...
"چه بدبخته قناری که بخونه
اما روياش حسه بيرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون
غمش يک قطره بارونه
چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه
ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته که عشقت آسمون باشه
ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته کلامت ساده پرپر شه
نتونی ناجيِش باشی
چقدر سخته که موندن راه آخر شه
نتونی راهيِش باشی
چقدر سخته توو خونت عين مهمون شی
بپوسی خسته بيرون شی
چقدر سخته دلت پر باشه ساکت شی
ولی توو سينه داغون شی
چقدر سخته که يک دنيا صدا باشی
ولی از صحنه ی خوندن جدا باشی
چقدر سخته که نزديک خدا باشی
ولی غرق ادا باشی
"چه بدبخته قناری که بخونه
اما روياش حسه بيرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون