به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
نصیحت همه عالم به گوش من بادست
....
به تیغم گر کشد دستش نگیرم
وگر تیرم زند منت پذیرم
....
تيغي بدست خوني , آمد مرا كه چوني ؟
گفتم بيا خير است گفتا نه شر به رقص آ
...
چو مرا به سوی زندان بکشید تن ز بالا
ز مقربان حضرت بشدم غریب و تنها
همه کس خلاص جوید ز بلا و حبس من نی
چه روم چه روی آرم به برون و یار این جا
......
بلا به پیش خیال تو گفت دوش دل من
که: پای پیشترک نه، ز خویشتن برهانم
ز گوشهای غم تو گفت: میخورم غم کارت
ز جانبی ستمت گفت: غم مخور که در آنم
درین غمم که: عراقی چگونه خواهد مردن؟
ندیده سیر رخ تو، برای او نگرانم
[IMG]http://*****************/37261/1267159343.jpg[/IMG]
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear