دومین دفتر شعرش با عنوان «من یك پسر بد بودم»
برای رهایی شعرها گفتهایم
اما رهایی
آن نیست كه میشناسیم
رهایی سرود پرندگان است
رفتار آب است و باد
رقص نور
به شیشه است
ما اگر رها هم بودیم
كاری از پیش نمیبردیم
گرفتار ابدی نام و نانیم
گرفتار همین روزمرگیها
عشق را
بدون بزک میخواستیم
دنیا را بدون تفنگ
روی دیوارهای سیاه
گل سرخ نقاشی کردیم
رهگذران به ما خندیدند
به ما خندیدند رهگذران
ما فقط نگاه کردیم
جادهها
دور شهر گره خورده بودند
در شهر ماندیم و پوسیدیم و خواندیم:
" قطاری که ما را از این جا نبرد
قطار نیست"
تالاپ.
ماه بر بام خانه ام می افتد.
ادامه باران ها همیشه زیبا نیست
همین طور ادامه رویاها...
نیستی
و این شب سرد و غمگین
ادامه سرمه ای است
که تو به چشمانت کشیده ای...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|