نمایش پست تنها
  #611  
قدیمی 02-27-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



غرق شدم در شراب عقل مرا برد آب
گفت خرد الوداع بازنیایم به هوش

عقل و خرد در جنون, رفت ز دنیا برون
چونک ز سر رفت دیگ چونک ز حد رفت جوش

این دل مجنون مست بند بدرید و جست
با سرمستان مپیچ هیچ مگو رو خموش


صبحدم از نردبان گفت مرا پاسبان
کز سوی هفتم فلک دوش شنیدم خروش

گفت زحل زهره را زخمه آهسته زن
وی اسد آن ثور را شاخ بگیر و بدوش

خون شده بین از نهیب شیر به پستان ثور
شیر فلک را نگر گشته ز هیبت چو موش

گفتمش ای خواجه رو هر چه شود گو بشو
صافم و آزاد نو بنده دردی فروش

ترس و امید تو را هست حواله به عقل
دانه و دام تو را هست شکاری وحوش

دردی دردش مرا چون به حمایت گرفت
با من از این‌ها مگو کار توست آن بکوش

__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید