منصور ضمیری:
می توان تو را فهمید:
می شود خدا را دید در ظهور چشمانت
یا فرشته را گم کرد با حضور چشمانت
با خرام پلک تو تکیه می زنم بر خاک
اسمان به هم ریزد از عبود چشمانت
درک ات از زمان پیداست با اشاره ای حتی
می توان تو را فهمید از شعور چشمانت
من کتاب شعرم را عاشقانه می خوانم
تا سپیده دم هر شب زیر نور چشمانت
سرفراز و مغروری تا همیشه قاف من
اشیان سیمرغ است در غرور چشمانت.
|