ابراهیم ضعیفی(رهگذر):
با اخرین شکار:
برگرده های زخمی تقدیرم کوهی به زخم چنگ تو می رقصد
تاول به پای عاطفه بغضم با شعله شرنگ تو می رقصد
درد انچنان نشسته به فریادم کاواز در گلوله جان خشکید
بر زخم تکه های بلورینم هر لحظه پاره سنگ تو می رقصد
باور نمی کنم که چنین بی رحم بر نعش خود به قهقهه بنشینی
باور نمی کنم که چنین کینی در سینه پلنگ تو می رقصد
از هجمه های زخم نخواهم جست هر چند در نگاه تو می خوانم
با اخدین شکار چه خواهد کرد تیری که در تفنگ تو می رقصد.
|