بازگشت
آمدم تا به هوایت،هوسی تازه کنم!
روبه رویت بنشینم،نفسی تازه کنم
گوشه ی چشم تو تا کنج لبت،راهی نیست
امشب ای کاش که می شدنفسی تا زه کنم!
تو اگر رشته ی خوابت کمکی پاره کنی
من برای شب تو،قصه بسی تازه کنم
پیش از این قسمت من جز خس وخاشاک نبود
پست باشم هوس خارو خسی تازه کنم
آخر این خط اگر تو پرو بالم نشوی
پس من این مرحله را با چه کسی تازه کنم؟
تشنه ام از عطشی دور ودراز آمده ام
چشمه ای باش که در تو نفسی تازه کنم
خلیل ذکاوت
__________________
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
|