
03-01-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دید! دید! یک پیامک جدید
دید! دید! یک پیامک جدید
قسمت اول
و امام گفت: راستی را پیش از سخنگویی بیاموزید
این مجموعه برای آن است که کمی به خود بیاییم و تصمیم بگیریم که دهانمان را آب و جارو کنیم.
حرف زدن نعمتی است که به اصطلاح قهوه خانهای کنتور ندارد و نمیدانم با چه انرژی کار میکند که هیچ وقت خاموش نمیشود.
اما باید بگویم که ما تا چیزی جلوی چشممان نباشد باورمان نمیآید.
ولی این طور نیست، بلکه خیلی چیزها کنتورش جای دیگری نصب است. درست مثل کنتور تلفن خانه شما که توی مخابرات است (تلفن ما هم مثل تلفن شماست). و سر برج که میشود قبضش می آید و باید حسابش را پس بدهی!
خیلی ساده حرف میزنم؛ می دانم. اما حواست باشد که دارم حرف حساب میزنم!
کنتور زبان حضرت عالی هم در مرکز کتنرل نصب است و حساب همه حرفهایت را ضبط میکند. و خوب است بدانی که به وقتش ریز مکالمات را هم میدهد. اما فرقش با مخابرات این است که کمی باحوصله است نه اینکه مثل همراه اول و اپراتورهای دیگر، کم طاقت باشد و تا پولش را ندهی قطع کند.
آدم ها شانس آوردهاند؛ که اگر اینطور بود، فکر نکنم برای کسی زبانی باقی میماند! بلکه همه، همان برج اول زبانشان قطع میشد. (خدایا شکرت که رحم کردی)
خلاصه آنکه من هم مثل ایرانسل دست به ابتکار زدهام، و خواستم قبل از اتمام فرصت و رسید صورت حساب، یک تذکری به شما بدم. (دیدهاید که ایرانسل راه به راه پیامک میزند که چیزی نمانده اعتبار شما تمام شود.)
بله این مجموعه که با عنوان "دید! دید! یک پیامک جدید" تقدیم حضور میشود، حکایت همان پیامکها را دارد، برای یادآوری صورتحساب وسیله ارتباطی که همه شما یکی از آنها را در دهان مبارکتان دارید.
حسین عسگری – گروه دین و اندیشه سایت تبیان
موضوع پیام: راست چیه، دروغ چیه؟
فرستنده: مرکز کتنرل اونور آبی
گیرنده: مشترک اینور آبی
1- معنای راستگویی و دروغگویی الف) راستگویی یعنی: سخن و گفتار از روی حق و حقیقت
هنگامی که واژه مقدس راستگویی و صداقت را میشنویم، مفاهیم زیر به ذهن خطور میکند:
(خواننده عزیز؛ تمام موارد زیر مستقیم و غیر مستقیم، برگرفته از روایات است و قصد من این بود که کمی روی آنها فکر کنیم. پس خواهش میکنم چشم مبارک را تندی از روی آنها نگذران)
ـ رسیدن به مقصود
ـ پیمودن راه راست
ـ آسایش وجدان
ـ ریشه همه فضیلت ها
ـ محبوب خداوند شدن
ـ گوهری ارزشمند
ـ میوه عقل
ـ شجاعت
ـ عزت نفس
ـ حفظ ایمان
ـ نشانه خردمندی
ـ احترام به شخصیت دیگران
ـ شتافتن به بهشت
ـ بهترین راه نجات
ـ ترس از خدا
ـ نشانه به یاد خدا بودن
ـ ستیزهجویی با شیطان
ـ زنده نگهداشتن دل
ـ آباد کردن ایمان
ـ شادی فرشتگان
ـ هم صدا شدن با خوبان
ـ اوج بندگی
ـ گام گذاشتن در نردبان کمال و بالندگی روح
ب) دروغگویی یعنی: سخن ناراست و ناحق،
هنگامی که واژه دروغ را نیز میشنویم مفاهیم زیر در ذهنمان تداعی میشود:
ـ کلید گناهان
ـ بزرگترین گناه
ـ خیانت به اعتماد دیگران
ـ پایمال کردن حق دیگران
ـ آبیاری ریشههای شرّ
ـ پلیدترین ویژگی انسانی
ـ نشان درماندگی
ـ جلوه دورویی
ـ دور شدن از رحمت الهی
ـ انحراف از جاده حق
ـ نکوهیدهترین صفت
ـ دشمن خدا شدن
ـ ترس از مردم و نترسیدن از خدا
ـ ناجوانمردی
ـ کوچکی نفس
ـ فریب دادن دیگری
ـ خیانتکار بودن زبان
ـ راه بدبختی
ـ شادی شیطان
ـ لغزشگاه نفس
ـ آراستن باطل
ـ دشمنی با صداقت
ـ بهترین دلیل برای ترک دوستی
ـ بیارزش کردن خود
ـ اسیر شیطان شدن
ـ راهحل سرابگونه
ـ نادان پنداشتن دیگران
2. ارزش و اهمیت راستگویی راستی و راستگویی، از نشانههای آشکار شخصیت انسان پاک طینت و الهی است و از بزرگی روح خبر میدهد. راستگو، نمایاندن حقیقت را بر خود عیب نمیداند و همان را که هست، میگوید.
* * * راستگویان معمولاً افرادی شجاع، صریح، با اخلاص، کم طمع و خالی از تعصب های نادرست و حب و بغض های غیر الهی هستند و البته راستگویی بدون اینها ممکن نیست. در مقابل، دروغگویان معمولاً ترسو، ریاکار، طمع کار، متعصب، لجوج و گرفتار حب و بغض های غلط هستند.
* * * مردی برای کسب فضیلت به حضور امام محمد باقر علیه السلام شرفیاب میشود. حضرت این سخن را نخستین درس او قرار میدهد: «راستی را پیش از سخنگویی بیاموزید».1
* * * امام صادق علیه السلام نیز برای یکی از دوستانش چنین پیام میفرستد: «در نظر بگیر که علی علیه السلام، نزد رسولخدا صلی الله علیه و آله، بر اثر چه به این قرب و منزلت رسید؟ علی به این مقام نرسید، مگر بر اثر راستی و درستی».2
* * * راستی، کلید نیکی ها و نیکبختی است و آن که خویش را بدین صفت عالی بیاراید و مراقب باشد که شیطان، راستیاش را از کف او نرباید، بر او مژده باید داد که باطن و کردارش نیک است و راستی، وی را به سر منزل نیکان خواهد رسانید. گفتار پاک از دل پاک برمیخیزد و به رفتار پاک بارور میشود.3
1- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه: مصطفوی، تهران، مؤسسه نور، ج 2، ص 105، ح 4.
2- همان، ح 5.
3- ارمغان، بهار 1387، شماره 4
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|