
03-01-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مشاهیر کرد - ژیلا حسینی
مشاهیر کرد - ژیلا حسینی
سالها بود كه در پس ديوار بلند شعر ، شاعر زني پس از مستوره كـردستاني نبود كه دايره ي لغتش و انديشه وتفكرش زبانزد عام باشد . سالها بود كه عاشقي به ديار عشق نرفته بود واز خرمن گل زدرد يادي نكرده وزديدار عشق سيراب نگشته بود و هم آواي نفس شدن،
تنگ گرفتن در سينه ، گٌر گرفتن در خفقان ، كه تنها شرط شاعريست ،نشده بود . هر چند كه پس از مستوره كردستاني خانم جهان ارا (خانمي پاوه اي) وخاتوو خورشيد ، مادر شاعر كرد قانع ، تلاشهايي براي ساختن شعر كرده بودند اما چون بسيار مستمر نبوده ونتوانسته اند از دايره ي زندگي خود بالاتر روند و به ديار روشنفكري برسند نمي توان به عنوان اثري از آنها ياد كرد اما در اين ميان شاعري زيبا وبا زندگي كوتاه در شهر من سقز پا به دنيا شعرنهاد وبا شعرش گاه گاهي قفسي مي ساخت ابري بود مي چكيد و آرام و تند . ترنمي بود پر از بْغض و صدايي بود شكسته در كوزه ي عشق . خسته اي بود با صد دلهره باز مي گفت ومي رفت .عاشقي پروانه اي كه سالهايش فزوني انديشه بود. شايد زندگي وادارش كرده بود يا كه افسانه ي سرد و سخت زندگي ، همان ديوي كه عشق دختركي را به زور اصرار گرفته بود وعاشقي ديوانه را در چهارچوب خانه وهمسر و فرزند آواره كرد.

اما كس نفهميد كه اين آب روان چه تنهاست و چه غمگين ، او عروسكي آرام وبي صدا بود، اما كس نفهميد در پس اين ديوار سنگ چه آتشين قلبي گٌرگرفته است صدايش طوفنده بود و شبنم عشق هميشه ريزان ،اما باز هم كس نفهميد . كسي نفهميد شاعر شهر من ، سوار عشق راحس نكرد و تنهايي عاشقانه اش را قسمت نكرد. و به همين دليل بود كه ژيلا رروانه شعر شد.و دنياي كوچكش را در آغوش كلمات به دست شعر سپرد و آهسته آهسته به ياد او موج شد و بر بلم تنهاييش به ديدار عاشقش رفته و در ته اقيانوس مرگ در نهايت، تايتانيك وار از احساس غرقه گشت و افسانه ژيــلاي عشق .گريه و بغض شاعري در پس چند شعري كه تنها براي من ، براي تو ،با ز مانده و ميماند .
ژیلا حسینی در سی و یکم شهریور سال 1343 در شهر سقز، در شرق کردستان بدنیا آمد.
خانوادهی او خانوادهای آیینی و عموما اهل علم و ادب بودند. مرحوم شیخ عبدالقادر جد پدرش خطاط و شاعر بوده است. پدر ژیلا نیز، مرحوم شیخ مهران حسینی قاضی دادگستری و اهل مطالعه و روشنفکر بوده و ژیلا در سایه آن پدر فهیم، پایههای ادب را بنیاد نمود. تشویق و ترغیب شیخ مهران تا واپسین سوزها و دقایق عمر کوتاهش، همراه و پشتیبان ژیلا بود.
از همان سنین نوجوانی استعداد ذاتی ژیلا درخور توجه بود و بسیار زود توسط دبیران ادبیات، تشخیص داده شد و آنها نیز سهم به سزایی در تشویق ژیلا داشتند. شرایط آن روز انقلاب اسلامی ایران و خللی که در جریان تحصیل ژیلا پیش آمد، ژیلای کم سن و سال را بسوی ازدواجی زود هنگام سوق داد.

در پانزده سالگی و در عنفوان نوشتن با پسر عموی پدرش به نام وفا حسینی ازدواج کرد و این ازدواج پس از پنج سال به جدایی کشید و ثمره این ازدواج او دختری است به نام بهار زهره، است و اولین تجربههای سرودن خویش را پشت سر میگذارد.
هفت سال پس از متارکه برای بار دوم ژیلا زندگی مشترکی را در سنندج تجربه میکند و با شاهرخ نوسودی ازدواج میکند. ثمره این ازدواج او پسری بنام رامین و دختری بنام ژینا بود. رامین اکنون سال دوم راهنمایی است و ژینا 10 ماهه، همراه با مادرش جان به جان تسلیم کرد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|