زبانم لال شد
از بس که فریاد نکشیدم،
چشمانم کور شد
از بس که نادیدنی ها را دیدم،
و گوش هایم نیز
کر شده اند،
زیرا
ناشنیدنی ها زیاد است !!!
خواستم فریاد بکشم،
ولی ترسیدم،
از بس که مرا می پایند.
در این چهار دیواری،
خوب بودن سنگین است،
حقیقت ننگ است
و من
سر تا پا
محکومم
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
|