
03-02-2010
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
روزی حاجی با جام چهل کلیدش به حمام رفت و چون دیروقت بود و حمام تاریک و ترسناک به نظر می رسید .حاجی جام به دست یکسره رفت توی خزینه که برخلاف همیشه شلوغ بود .می خواست از خزینه در اید که در ان نور ضعیف چراغ موشی چهره هایی دید که به نظرش اشباح و جن می نمودند .مشتریان متوجه حاجی شده و بران شدند که حاجی را بیشتر بترسانند .انها ناگاه به رقص پرداختند و از حاجی وحشت زده خواستند که جام را به انها بدهد حاجی دو دستی جام را بغل گرفته بود که مبادا جنها ان را از دستش بربایند.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|