
03-02-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حاضر جوابی علامه حلی
حاضر جوابی علامه حلی
روزی در مجلسی که "سلطان الجایتو محمد مغولی" مقلب به "شاه خدابنده" برای رفع مشکلی تشکیل داده بود تعدادی از علمای مذاهب اربعه(حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) حضور داشتند.
در این مجلس علامه حلی نیز حضور داشت. مناظره ای برای برطرف کردن مشکل شاه روی داد و سرانجام علامه توانست دیگران را محکوم کند.
پس از خاتمه مجلس علامه خطبه فصیحی مشتمل بر حمد خدا و صلوات بر پیامبر(ص)و ائمه هدی خواند.
"سید موصلی" که از جمله محکومین در مناظر بود اعتراض کرد که صلوات بر عیر انبیاء دلیل ندارد.
علامه بلافاصله این ایه را خواند:
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ(البقرة/156)
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آن خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!»
أُولَئِكَ عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(البقرة/157)
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان!
تا او را آگاه کند که مصیبت دیدگان مشمول صلوات و رحمتند و امامان مصیبت دیدگانند.
"سید موصلی" گفت: چه مصیبتی به اینها رسیده است که مستوجب صلوات باشند؟
علامه فرمود:
چه مصیبتی بالاتر از این که از نسل ایشان فرزندی ناخلفی مثل تو به وجود آید که دشمنان را بر آنان ترجیح دهد!"
حاضرین همه خندیدند و از بدیهه گویی علامه تعجب کردند.
منبع: اسلام طریق مستقیم، ص 250
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|