نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 10-10-2007
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

در پس آن « آندره گدار » معمار فرانسوي در سال 1308 ش . ( 1929 م . ) جهت تهيه مقدمات احداث موزه ملي ايران ( = موزه ايران باستان ) و كتابخانة ملي در جوار آن ، به ايران سفر كرد . وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه كار ساخت ساختمان را در دوم اريبهشت ماه 1313 ش . به « گدار » واگذار كرد . وي با الهام از عناصر و شيوه‌هاي معماري دورة ساساني خصوصاً « طاق كسري » و « كاخ اردشير اوّل » ( فيروز آباد فارس ) به ياري معماران هنرمند ايراني ، ساختمان موزه و كتابخانه را بنيان نهاد . عمليات ساختماني سه سال طول كشيد و در سال 1316 ش . موزه و كتابخانه ، رسماً افتتاح و آغاز به كار كرد و عملاً جايگزين موزه‌اي شد كه در سال 1295 ش . ( 1335 ق. ) با ابتكار و همت جمعي از دوستداران فرهنگ ايران و در رأس آنان « مرتضي قلي خان ممتاز الملك » افتتاح شده بود . اين موزه با گرد آوري مجموعه‌اي از اشياء پراكنده و ناهمگون با نام « موزة ملي » در عمارت قديم دارالفنون موجوديت يافته و از آن بايد به عنوان اولين موزة ايران ياد كرد . دو سال پس از تشكيل اين نخستين موزه ، در سال 1297 ش. و در زمان وزارت « ابراهيم حكيمي ، حكيم الملك » اداره‌اي به نام « ادارة عتيقات » زير نظر وزارت معارف تأسيس شد و « ايرج ميرزا » شاعر معروف به رياست آن منصوب شد .
نخستين محل اين اداره در عمارت وزارت معارف در مجموعة دارالفنون واقع بود . پس از انتقال تشكيلات وزارت معارف از عمارت دارالفنون به عمارت مسعوديه در سال 1304 ش . « شعبة عتيقات » همراه با مجموعة كوچكي از اشياء تاريخي كه در اختيار داشت ، در اتاقي كوچك از عمارت ياد شده استقرار يافت . اين شعبه از درآمد ناچيز حاصل از ارزيابي اشياء قديمي و پاره‌اي وجوه حاصله از اعانات منابع غير دولتي و بر اساس آيين نامه 29 ماده‌اي مصوّب 1303 ش . هيأت دولت ، به كار خود ادامه داد . در سال 1309 ش . « محمد علي فروغي ـ ذكاء الملك » با هم فكري تني چند از صاحب نظران متن قانوني را تدارك ديد كه به « قانون عتيقات » مشهور است و هنوز هم به قوّت خود باقي است و اساس قوانين مربوط به ميراث فرهنگي ايران بشمار مي‌رود . اين قانون در همان سال پس از تصويب مجلس شوراي ملي ( وقت ) به مرحلة اجرا در آمد و دو سال بعد ، آيين نامة اجرايي آن تهيه و به تصويب هيئت دولت رسيد و جان تازه‌اي به كالبد « شعبه عتيقات » دميد كه پس از تجديد سازمان در سال 1308 ش . به نام « دايرة تحقيقات » زير پوشش ادارة كل معارف انجام وظيفه مي‌كرد . روند كار و لزوم گسترش سازماني اين تشكيلات موجب شد تا چندي بعد به اداره‌اي مستقل تبديل شود و با عنوان « ادارة كل عتيقات » زير نظر و سرپرستي « گدار » به امور محوطه بپردازد . از سال 1309 ش . يعني يك سال پس از ورود گدار به ايران تا تاسيس موزة ايران باستان در سال 1316 ش . « ادارة كل عتيقات » كه از ادغام « موزة ملي » و « دايرة عتيقات » شكل گرفته بود ، زير نظر مستقيم « گدار » اداره مي‌شود . چند سالي هم شادروان « دكتر علي فرهمندي ـ عليم الملك ـ» رياست آن را به عهده داشت و مرحوم « محمد تقي مصطفوي » به عنوان عضو آن ادارة كل و « سليمان سپهبدي » و « حيدر قلي شاملو » در پست بازرسان عتيقات انجام وظيفه مي‌كردند . محل اين ادارة كل در همان ساختمان عمارت مسعوديه بود . دقيقاً معلوم نيست كه در چه زماني « اداره كل عتيقات » نخست به « ادارة باستانشناسي » و سپس به « ادارة كل باستانشناسي » تغيير نام داده است ولي شواهد حاكي از آن است كه اين تغيير نام كه منجر به متحول شدن ادارة كل عتيقات نيز گرديد ، در فاصلة سالهاي 1314 تا 1316 ش . صورت گرفته است .
« گدار » در خردادماه 1332 ش . از سوي دولت مطبوع خود بازنشسته شد ولي به نظر مي‌رسد كه تا سال 1339 ش . يعني هفت سال ديگر در ايران بود و در اين سال براي هميشه ايران را ترك گفت . پس از وي مرحوم « محمد تقي مصطفوي » كه سابقة طولاني در تشكيلات باستانشناسي ايران داشت و به همراه هيأتهاي خارجي كار كرده بود به جانشيني وي منصوب شد و تا سال 1337 ش . كه بازنشسته گرديد در رأس تشكيلات باستانشناسي قرار داشت .
در اين دوره ، همراه با فعاليت هيئتهاي باستانشناسان خارجي ، تعدادي برنامة صحرايي باستانشناسي را باستانشناسان ايراني به شرح زير به مرحلة اجراء درآوردند .
1ـ كاوش تپة « اسماعيل آباد » و « تپة موشلان » بين كرج و هشتگرد در سالهاي 38 ـ 1337 ش . به سرپرستي مهندس علي حاكمي ؛
2ـ ادامه كاوشهاي « پاسارگاد و تخت جمشيد » به سرپرستي علي سامي كه تا سال 1338 ش . دنبال گرديد ؛
3ـ كاوش و پي گردي « گنبد سلطانيه » در سال 1335 ش . توسط صادق صميمي و محمود علمي ؛
4ـ كاوش در « گرمابك » و « تماجان » و « اُمام » حوزة املش گيلان در سال 1335 به سرپرستي حبيب الله صمدي و محمود راد ؛
5ـ كاوش « تپة ميل » ورامين در سال 1334 به سرپرستي مهندس علي حاكمي ؛
6ـ كاوشهاي حوزة شهرستان « فسا»ي فارس در سالهاي 1338 و 1337 س . به سرپرستي فريدون توللي ؛
7ـ گمانه زني در « بيستون » كرمانشاه ( محل كشف مجسمه مشهور به هركول ) در سال 1337 ش . به سرپرستي مهندس علي حاكمي . ضمناً در زمان سرپرستي مرحوم مصطفوي چند موزة جديد در شهرستانها راه اندازي شد كه از آن ميان مي‌توان از « موزة پارس » شيراز و موزه‌هاي « قزوين » و « چهلستون » اصفهان نام برد . وزارت فرهنگ و هنر در خردادماه 1343 ش . با ادغام ادارة كل باستانشناسي و موزة ايران باستان و كتابخانة ملّي و ادارة كل هنرهاي زيباي كشور كه به امور هنرهاي سنتي و تجسمي و موسيقي مي‌پرداخت ، شكل گرفت .
ادارة كل باستانشناسي با ادارة فرهنگ عامه درهم ادغام شده و اداره‌اي را تحت عنوان « ادارة كل باستانشناسي و فرهنگ عامه » تشكيل دادند . ادارة فرهنگ عامه از سال 1339 ش . با انتقال موزة مردمشناسي از ساختمان امير بهادر به كاخ ابيض ( كاخ وزارت دربار قديم در جبهة جنوبي كاخ گلستان ) تشكيل يافته و به كار مردم‌شناسي به معني عام آن و اعزام گروههايي به نقاط گوناگون كشور براي گرد آوري فرهنگ عامه و مردم نگاري ، سرگرم بود .
موزة ملي ايران ( = ايران باستان ) زير چتر ادارة كل ديگري با نام « ادارة كل موزه‌ها و حفظ بناهاي تاريخي » قرار گرفت اين ادارة كل به امور موزه‌ها و ثبت و مرمّت بناهاي تاريخي مي‌پرداخت . ضمناً در همين ايام سازمان ملّي حفاظت آثار باستاني وظيفة مهم حفاظت و مرمت بناهاي تاريخي كشور را به عهده گرفت . بخشي از مسئوليت تعمير و بازسازي و احداث يادمانها و آرامگاههاي مشاهير و شعرا ، ايران نيز به انجمني موسوم به « انجمن آثار ملّي » واگذار شد كه از سالها پيش با ياري گرفتن از منابع غير دولتي و گاه دولتي موجوديت داشت و پس از تأسيس وزارت فرهنگ و هنر ، تحت پوشش آن وزارت خانه در آمد . در اين دوره يعني از سال 1343 تا 1351 ش . فعاليت هيئتهاي باستانشناسي و مردمشناسي ، ايراني و خارجي رونق گرفت . موزه‌هاي بزرگ و كوچك چندي در شهرستانها تأسيس شد . ضمناً پنجمين كنگرة باستانشناسي و هنر ايران در فرودين ماه 1347 ش . در تهران و اصفهان و شيراز برگزار گرديد .
در سال 1351 ش . ادارة كلّ باستانشناسي و فرهنگ عامه ، به دو مركز تحقيقاتي جداگانه تجزيه شد ، يكي « مركز پژوهشها و كاوشهاي باستانشناسي و تاريخ هنر ايران » كه پس از مدتي به دليل طولاني بودن اسم آن ، به « مركز باستانشناسي ايران » تغيير نام داد و ديگري « مركز مردم شناسي ايران » . از تجزية « اداره كلّ موزه‌ها و حفظ بناهاي تاريخي » نيز دو ادارة كلّ « موزه‌ها » و « ادارة كلّ حفاظت آثار باستاني و بناهاي تاريخي ايران » بوجود آمد و « موزة ايران باستان » بعنوان يك واحد مستقل با داشتن مدير ، تحت نظارت و در جوار مركز باستانشناسي ايران كه محققان و باستانشناسان را تغذيه مي‌داد ، باقي ماند .
اين شكلِ سازماني و روند كار تا سال 1358 ش . و آغاز انقلاب اسلامي وجود داشت . از مهمترين رويدادهاي اين دوره در زمينة باستانشناسي ، تشكيل مجمع سالانة كاوشها و پژوهشهاي باستانشناسي ـ سمپوزيوم باستانشناسي ـ را بايد ذكر كرد كه همه ساله در فصل پاييز ، باستانشناسان ايراني و خارجي را كه يك فصل كار صحرايي در نقاط مختلف كشور انجام داده بودند ، موظف مي‌ساخت تا گزارش و نتايج كار خود را در مجمعي با حضور متخصصان و باستانشناسان عرضه كنند و يا مطالعات و پژوهشهاي جديد خود را ارائه نمايند . اين مجمع پنج سال متمادي تشكيل شد و گزارش سه مجمع آن به چند زبان چاپ و منتشر گرديد . در زمينة مردمشناسي نيز كنگرة بزرگ مردمشناسي در سال 1365 در اصفهان تشكيل شد كه به جمع‌بندي كارها و تحقيقات انجام شده پرداخت . از اقدامات سودمند اين دوره لغو تقسيم اشياء مكشوفه و نويافته حاصل از كاوشهاي هيئتهاي خارجي بود كه تا آن وقت با استناد به قانون عتيقات و سنت موجود ساليان متمادي ، دنبال مي‌شد . از سال 1352 ش . ديگر تقسيمي صورت نگرفت و هيئتها ناچار سهم خود را به موزة ملي ايران ( موزة ايران باستان ) اهدا مي‌كردند و چنانچه هيئتي از اين تصميم سر باز مي‌زد ، براي انجام كاوش در آينده اجازة كار نمي‌يافت .
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران به فعاليتهاي متخصصان و هيئتهاي خارجي در تمام زمينه‌ها خصوصاً در حيطة باستانشناسي و مردمشناسي پايان داده شد و بار سنگين پژوهش و حفاظت ، مرمت و معرفي آثار و مواريث فرهنگي كشور به عهده باستانشناسان ، معماران و مردمشناسان و متخصصان ايراني واگذار شد و آنان نشان دادند ، كه عاشقانه و صادقانه قادر به انجام وظايف و مسئوليتهاي خطير فرهنگي هستند .
وزارت فرهنگ و هنر به وزارت فرهنگ تبديل شد و براي مدتي به عنوان واحدي مستقل در كنار وزارتخانة « علوم و آموزش عالي » ادامه حيات داد . قائم مقامي از سوي وزير علوم و آموزش عالي وقت مستقيماً وزارت فرهنگ را اداره مي‌كرد .
چندي بعد با تصويب مجلس شوراي اسلامي واحدهايي از « وزارت فرهنگ» (فرهنگ و هنر سابق ) از جمله تمام تشكيلات معاونت حفظ ميراث فرهنگي آن با وزارت علوم تلفيق شد و با نام « وزارت فرهنگ و آموزش عالي » به كار پرداخت .
ادارة كلّ حفاظت آثار باستاني ايران پس از چندي تغيير نام داد و عنوان دفتر آثار تاريخي به خود گرفت و سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران تا تشكيل سازمان ميراث فرهنگي كشور همچنان به حيات خود ادامه داد . از آنجا كه پس از انقلاب تعدادي از واحدهاي سازماني وزارت فرهنگ و هنر ( سابق ) خصوصاً واحدهاي اجرايي در شهرستانها به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي منتقل گرديده بود ، اين امر موجب بروز ناهماهنگيهايي در امور مربوط به ميراث فرهنگي شد ، در تاريخ دهم بهمن ماه 1364 ش.
مجلس شوراي اسلامي به وزارت فرهنگ و آموزش عالي اجازة تشكيل سازماني با نام « سازمان ميراث فرهنگي كشور » را با تلفيق ادارات زير داد :
مركز باستانشناسي ايران ، ادارة كلّ هنرهاي سنتي ، مركز مردمشناسي ايران و موزة مردمشناسي ، دفتر آثار تاريخي ، موزة ملي ايران ( = ايران باستان ) ، ادارة حفظ ميراث فرهنگي شهرستانها ، ادارة كلّ موزه‌ها ، ادارة كلّ بناهاي تاريخي ، ادارة كلّ كاخها ، سازمان ملّي حفاظت آثار باستاني ايران .
مركز باستانشناسي ايران با نام جديد خود ( مديريت پژوهشهاي باستانشناسي و سپس پژوهشكدة باستانشناسي ) به فعاليت خود در زير پوشش سازمان ميراث فرهنگي ادامه داده است . بر اساس تصويب مجلس شوراي اسلامي ، سازمان ميراثي فرهنگ كشور از تاريخ 1371 از وزارت فرهنگ و آموزش عالي جدا شد ، و در حوضة تشكيلاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به انجام وظيفه مي‌پردازد .
منبع
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید