نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 03-03-2010
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

به نام خدا:
خجالتی:
اوایل وقتی تو درساش مشکل پیدا می کرد کسی می فرستاد دنبالش بیا که امتحان داریم و من خیلی اشکال دارم بعد از یک سالی که به این منوال گذشت دیگه عادت کرده بود باید حتما موقع امتحان اون بیاد و باهاش کار کنه دیگه شرطی شده بود اگر او نمیامد نمره خوب نمی اورد نزدیک سه سال به همین منوال گذشت علاقه خاصی بین اونا بوجود امده بوددیگه بیشتر موقع ها درس دادن بهانه بود بیشتر برای رفع دلتنگی بود زیاد با هم فاصله سنی نداشتند هر دو تاشون درسشون عالی بود ولی شریف هم دو کلاس از نازی بالاتر بود هم درسش بهتر بود .شریف تو همه فامیل معروف شده بود به بچه مثبتی و درسخونی نازی معمولا وقتی شریف بعد از چند روز به خانه شون می رفت می گفت دو روز برات غیبت زدم ته دل به هم علاقه مند شده بودند ولی هیچکدومشون به روی هم نمیاوردند .وقتی بعد از رفع اشکال که موقع استراحت می شد می رفت میوه میاورد خیلی دوست داشت شریف در مورد چیزای دیگه غیر درس هم حرف بزنه ولی شریف انگار فقط کتاب و می دید غیر از درس دیگه گنگ می شد .نازی می گفت شریف هر دوتامون پزشک می شیم و مطب هامون روبروی هم می زنیم ولی شریف فقط می خندید.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید