
03-04-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چند نکته و پیام تفسیری از آیات 38-47 سوره مدثر؛ چرا جهنمی شدید؟
چند نکته و پیام تفسیری از آیات 38-47 سوره مدثر؛ چرا جهنمی شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره 74. مدّثر آیه 38-47 حزب صد و پانزدهم قرآن کریم
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ
إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ
فِى جَنَّاتٍ یَتَسَآءَلُونَ
عَنِ الْمُجْرِمِینَ
مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ
قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ
وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَآئِضِینَ
وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ
ترجمه
هركسى در گرو چیزى است كه كسب كرده است.
مگر اصحاب یمین،
كه در باغهاى بهشتى
از مجرمان مىپرسند:
چه چیز شما را روانه دوزخ كرد.
گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
و افراد مسكین را اطعام نمىكردیم
و با اهل باطل در سخنان باطل فرو مىرفتیم.
و پیوسته روز جزا را تكذیب مىكردیم
تا آن كه مرگ به سراغ ما آمد.
نکته ها
مراد از اصحاب یمین همان گروهى هستند كه در آیه 27 سوره واقعه از آنان یاد شده است: «و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین فى سدر مخضود...» كسانى كه نامه عمل آنان را در قیامت به دست راستشان مىدهند.
در قیامت، گفتگوهاى تلخ و شیرین، سلام یا نفرین، سؤال و توبیخ، انداختن گناه و جرم به گردن دیگران و لعنت به یكدیگر بسیار است و گفتگوى مؤمنان با مؤمنان، مجرمان با مجرمان، مجرمان با مؤمنان، و مؤمنان با مجرمان و نیز فرشتگان با مؤمنان و مجرمان در قرآن آمده است.
مراد از اطعام مسكین، یا زكات واجب است كه ترك آن مستوجب دوزخ است و یا آن است كه حتّى اگر زكات پرداخت شد ولى در جامعه گرسنهاى وجود داشت، سیر كردن او واجب است و بىتفاوتى نسبت به او، سبب دوزخى شدن مىگردد.
شاید مراد از اطعام مسكین، تمام نیازهاى او باشد نظیر پوشاك، مسكن، نه فقط خوراك و غذا.
هم تكذیب قیامت، مقدمه گناه است: «ارأیت الذى یكذّب بالدین فذلك الذّى یدعّ الیتیم»(138) و هم گناه، انسان را به سوى كفر و تكذیب مىكشاند: «ثمّ كان عاقبة الّذین اساؤا السواى اَن كذّبوا»(139). بنابراین آیه «و كنّا نكذّب بیوم الدین» هم مىتواند علت كارهاى مجرمین در آیات قبل باشد و هم مىتواند معلول گناهان آنان باشد.
مراد از «یقین» در این آیه، مرگ است، یا به خاطر آن كه یقینىترین امر در نزد همه است و احدى در آن شك ندارد و یا به خاطر آن كه در لحظه مرگ تمام حقایق براى انسان كشف مىشود و همه به درجه یقین و باور مىرسند. «حتى اتانا الیقین»
نمازى كه گاه و بیگاه خوانده شود، انسان را در زمره نمازگزاران قرار نمىدهد. «لم نك من المصلّین» یعنى نماز ما استمرار نداشت. در سوره ماعون نیز آمده است: «فویل للمصلّین الّذینهم عن صلاتهم ساهون»(140) و این چنین نمازى انسان را مشمول شفاعت شافعان قرار نمىدهد. «لم نك من المصلّین... فما تنفعهم شفاعة الشافعین»(141) و این همان حدیث معروف امام صادقعلیه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنید و خطاب به آنان فرمودند: «لا ینال شفاعتنا من استخف بالصّلاة»(142)
مردم یا فائزند یا خائض؛ یعنى یا به فوز و فلاح و رستگارى مىرسند كه فائز هستند و یا در یاوه و باطل خوض مىكنند و فرو مىروند كه خائض هستند.
قرطبى از مفسرین معروف اهل سنّت از امام باقر علیه السلام نقل كرده كه فرمود: ما و شیعیان ما اصحاب یمین هستیم و هركس كینه و بغض ما اهل بیت را داشته باشد، در گرو است. «نحن و شیعتنا اصحاب الیمین و كلّ من ابغضنا اهل البیت فهم المرتهنون»(143)
--------------------------------------------------------------------------------
138) ماعون، 2 و 3.
139) روم، 10.
140) ماعون، 5 و 6.
141) مدّثر، 43 و 48.
142) كافى، ج3، ص270.
143) تفسیر قرطبى.
پیام ها
1- رفتار انسان، سازنده شخصیت اوست. «كلّ نفس بما كسبت رهینة»
2- نجات انسان در قیامت و رهایى او از عذاب الهى، در گرو پاسخگویى به سؤالات در دادگاه عدل خداوند است. «كلّ نفس بما كسبت رهینة»
3- پرسیدن سؤالات پى در پى از مجرمان در قیامت، نوعى عذاب روحى براى آنان است. «یتساءلون عن المجرمین»
4- كسى با یك بار گناه به دوزخ نمىرود اصرار و مداومت به گناه و فساد، سبب رفتن به دوزخ است. (عبارت «لم نك» و «كنّا» نشانه استمرار فعل است.)
5 - اطعام مسكین لازم است، اگرچه مسلمان نباشد. «لم نك نطعم المسكین»
6- گذراندن عمر به بطالت، جرمى نابخشودنى است. «كنّا نخوض مع الخائفین»
7- یكى از عوامل دوزخى شدن، همرنگ شدن با جماعت فاسد است. «كنّا نخوض مع الخائضین»
8 - دوست و همنشین بد، زمینهساز دوزخى شدن است. «كنّا نخوض مع الخائضین»
9- مرگ، فنا نیست، بلكه آزاد شدن از اسارت دنیاى مادى و دیدن حقایق ماورایى است. «كنّا نكذّب بیوم الدین حتّى اتانا الیقین»
منبع: تفسیر نور / حجة الاسلام محسن قرائتى / تفسیر ذیل سوره مدّثر آیه 38-47
منبع:وبلاگ nazreabasaleh
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|