نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 03-04-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض شرح زندگي انوري

انوری از مردم روستای بازنه (بدنه) ابیورد و پدرش از کارگزاران درباری و

به گفته‌ای سرپرست میهنه بود. او برای پسر خود میراث فراوانی به جا

گذاشت که انوری همه را صرف خوش‌گذرانی و عیاشی کرد و پس از

مدتی از فرط تهی‌دستی، ناچار به شاعری در دربار شاهان شد.


به گفته دولتشاه سمرقندی، او در جوانی، چندی در مدرسه منصوریه

توس به دانش آموختن علم‌ها پرداخت و دانش‌های عقلی و نقلی از

قبیل فلسفه، اخترشناسی، موسیقی، ریاضیات، پزشکی، منطق و

ادبیات عرب را فرا گرفت. در شعرهای او اشاره‌ای است که بر اثر علاقه

به آثار پورسینا، عیون الحمة او را به خط خود کتابت کرده‌است.

انوری سفرهایی به موصل، بغداد، بلخ، مرو، نیشابور و فرارود

کرده‌است، ولی در دوران کمال شاعری اقامت‌گاهش مرو، تختگاه

سلطان سنجر سلجوقی بود. هنگامی که قطعه‌ای در هجو مردم بلخ

به نام انوری منتشر شد، خشم و غوغایی در مردم بلخ برانگیخت و کار

به آنجا کشید که قصد کشتنش را کردند، اما جمعی از بزرگان بلخ به

شفاعت از او برخاستند و انوری جان سالم به در برد.

بیشتر، سال ۵۸۳ را سال درگذشت او می‌دانند. انوری دارای طبعی

قوی بوده، در بیان معانی مشکل به صورتی روان مهارت داشت، و

چیره‌دستی خود در قصیده و غزل را به اثبات رسانید. آرامگاه وی در بلخ است.
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید