نمایش پست تنها
  #456  
قدیمی 03-05-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بفرمودند گل‌ها را که بنمایید دل‌ها را
نشاید دل نهان کردن چو جلوه یار غار آمد

به بلبل گفت گل بنگر به سوی سوسن اخضر
که گر چه صد زبان دارد صبور و رازدار آمد

جوابش داد بلبل رو به کشف راز من بگرو
که این عشقی که من دارم چو تو بی‌زینهار آمد

چنار آورد رو در رز که ای ساجد قیامی کن
جوابش داد کاین سجده مرا بی‌اختیار آمد

منم حامل از آن شربت که بر مستان زند ضربت
مرا باطن چو نار آمد تو را ظاهر چنان آمد

برآمد زعفران فرخ نشان عاشقان بر رخ
بر او بخشود و گل گفت اه که این مسکین چه زار آمد

رسید این ماجرای او به سیب لعل خندان رو
به گل گفت او نمی‌داند که دلبر بردبار آمد

چو سیب آورد این دعوی که نیکو ظنم از مولی
برای امتحان آن ز هر سو سنگسار آمد

کسی سنگ اندر او بندد چو صادق بود می‌خندد
چرا شیرین نخندد خوش کش از خسرو نثار آمد

کلوخ انداز خوبان را برای خواندن باشد
جفای دوستان با هم نه از بهر نفار آمد

زلیخا گر درید آن دم گریبان و زه یوسف
پی تجمیش و بازی دان که کشاف سرار آمد

خورد سنگ و فروناید که من آویخته شادم
که این تشریف آویزش مرا منصوروار آمد

که من منصورم آویزان ز شاخ دار الرحمان
مرا دور از لب زشتان چنین بوس و کنار آمد

هلا ختم است بر بوسه نهان کن دل چو سنبوسه
درون سینه زن پنهان دمی که بی‌شمار آمد

__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید