
03-05-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عشق دهاتی
عشق دهاتی
دور و بر،
سایه هیچستان است .
می برم چشم به هر سوی اتاق ـــ
تا ببینم روزن
انکسار امید ، می شکند آینه را!
ـــ بچه بودم و که بدیدم در ده ــ
کد خدا بود و هیچ نبود !
شعله ای بود و نفسها و دریغ
سایه ها ،فرط تماشای کبود
آسمان خاکی بود. !
ــ کفش را پا کردم
سوی بابا رفتم
رنج بود و هیهات
سوی مادر رفتم،
بغچه ای نان و تنور
بوی نان پر شده در وسعت ده
بیلها ، صف در صف منتظر بغچه ی نان
بانویی می خندید
مادرم می گریید !
ـــ ده ما ، خارج از وسعت شهر
خانه ای ،
خارج از وسعت ده
چشم ها ریخته بودند، دریغ ـــ
به سر سفره ی ما
شکوه ای بود و نزار
و عداوت بسیار.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|