اکنون کارم سفر است ،
مسافری تنهایم
که در زیر کوله باری سنگین ، پشتم خم شده
و استخوان هایم به درد آمده است.
و می روم و راه طولانی لحظه ها
در پیش رویم تا افق کشیده شده است.
و از هر منزلی تا منزل دور دست دیگر ، لحظه ای است.
و این چنین من باید صدهزار ، میلیون ها لحظه را طی کنم.
تا برسم به یک روز ...
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !
نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!
چه سنگبارانی...
گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!
" خانه خدا سنگ است "
|