موضوع: سهراب سپهری
نمایش پست تنها
  #23  
قدیمی 03-08-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اشعار سهراب سپهري

نه به سنگ

در جوي زمان، در خواب تماشاي تو مي‌رويم.
سيماي روان، با شبنم افشان تو مي‌شويم.
پرهايم؟ پرپر شده‌ام. چشم نويدم، به نگاهي تر شده‌ام.
اين سو نه، آن سويم.
و در آن سوي نگاه، چيزي را مي‌بينم. چيزي را مي‌جويم.
سنگي مي‌شكنم، رازي با نقش تو مي گويم.
برگ افتاد، نوشم باد: من زنده به اندوهم. ابري رفت،
من كوهم: مي‌پايم. من بادم: مي‌پويم.
در دشت دگر، گل افسوسي چو برويد، مي آيم، مي‌بويم




تا گل هيچ


مي‌رفتيم، و درختان چه بلند، و تماشا چه سياه!
راهي بود از ما تا گل هيچ.
مرگي در دامنه‌ها، ابري سر كوه، مرغان لب زيست.
مي‌خوانديم: �بي تو دري بودم به برون، و نگاهي به
كران، و صدايي به كوير�.
مي‌رفتيم، خاك از ما مي‌ترسيد، و زمان بر سر ما
مي‌باريد
خنديديم: ورطه پريد از خواب، و نهان‌ها آوايي
افشاندند.
ما خاموش، و بيابان نگران، و افق يك رشته نگاه.
بنشستيم، تو چشمت پر دور، من دستم پر تنهايي، و
زمين‌ها پر خواب.
خوابيديم، مي‌گويند: دستي در خوابي گل مي‌چيد
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ساقي به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید