وحدت ديناميكي:
اگر جهان چنان باشد كه نظريه ميدان كوانتمي مي گويد، آن گاه وحدتي قوي در بنيان تنوع ماكروسكوپي قوانين ديناميكي وجود دارد. در نزد دياللكتيسين ها نيز معنايي به همين اندازه قوي، اما آشكارا متفاوت، از وحدت ديناميكي وجود دارد (كه در روايت هاي افلاطوني، هگلي و ماركسيستي هم متفاوت است)، كه در بنيان تنوع ماكروسكوپي قرار دارد. شايد، دريافت معاصر از سيستم هاي خودزايا، خودسامان، انطباقي پيچيده كه در سيستم هاي غيرخطي و برگشت ناپذيرِ دور از تعادل بنا شده اند، سازه اي كه در حال حاضر در علوم انقلابي پديد آورده است، در ميان آن ها قرار گيرد (اين كه آيا اين شكاف پر شده است، بي جواب خواهد ماند). در اين جا، تنوع ويژگي ها و فرآيندها به وحدت ديناميكي خاصي منتهي مي گردد كه آن قدر قوي هست كه بازساماندهي داخلي براي سازگاري خودبهبودگر و بيشتر (يادگيري) حمايت نمايد. تنوع ويژگي براي تنوع ديناميكي ضروري است.
افراد، معمولاً، سيستم هايي هستند كه ديناميك آن ها مجموعه اي مناسب از ناورداها را نشان مي دهد كه براي شناسايي و ويژه سازي آن ها به طرزي منحصر بفرد كفايت مي كند. ديناميك جسم صلب، جرم و هندسه را ناوردا مي گيرد، و مسيرهاي غير متقاطع فضا-زماني اجزاء، مبنايي بسنده براي تشخص و شمارش اين اشياء فراهم مي آورد. ساختاري كه از ناورداهاي ديناميكي مربوطه حمايت مي كند براي تشخص لازم است اما كافي نيست؛ امواج روي بركه هر چند ساختارمند هستند اما منفرد نيستند، زيرا توانايي آن ها به برهم نهش، بسياري از ناورداها را از بين مي برد. فوتون ها هم چنين نيستند. هرچند افراد زنده نيز مسيرهاي فضا-زماني منحصر بفردي را نشان مي دهند، ديناميك بسيار پيچيده تر آن ها، تمام ناورداهاي جسم صلب را نمايش نمي دهد، در عوض كاركردهاي متنوع تري را - مثلاً هضم و واكنش سيستم ايمني- همراه با هر ساختاري كه ممكن است بدان نياز داشته باشند، ناوردا مي گذارد. در اين يادگيري، سيستم هاي سازگاري، كامل بودن يا عموميت عملياتي، استقلال، و عينيت تحت هنجارهاي معرفتي، همه در كنار هم به مثابه نشانه سيستمي تنظيم گر و در حال شكوفايي توسعه مي يابند. چيزي كه كم تر از اين پيچيده باشد، براي بيان تونع ديناميكي و متمايز آن ها كافي نيست. اين بحث نمي تواند حق مطلب را در بارة ظرافت مفهوم تشخص ادا كند، اما تنوع وحدت هايي را كه در آن وجود دارد، ثابت مي كند.
|