تنت زین جهان است و دل زان جهان
هوا یار این و خدا یار آن
دل تو غریب و غم او غریب
نیند از زمین و نه از آسمان
اگر یار جانی و یار خرد
رسیدی بیار و ببردی تو جان
وگر یار جسمی و یار هوا
تو با این دو ماندی در این خاکدان
خمش کن خمش کن که در خامشی است
هزاران زبان و هزاران بیان
مولانا
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear