نمایش پست تنها
  #764  
قدیمی 03-13-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مجوی شادی چون در غمست میل نگار
که در دو پنجه شیری تو ای عزیز شکار

اگر چه دلبر ریزد گلابه بر سر تو
قبول کن تو مر آن را به جای مشک تتار

درون تو چو یکی دشمنیست پنهانی
بجز جفا نبود هیچ دفع آن سگسار

کسی که بر نمدی چوب زد نه بر نمدست
ولی غرض همه تا آن برون شود ز غبار

غبارهاست درون تو از حجاب منی
همی‌برون نشود آن غبار از یک بار

به هر جفا و به هر زخم اندک اندک آن
رود ز چهره دل گه به خواب و گه بیدار

اگر به خواب گریزی به خواب دربینی
جفای یار و سقط‌های آن نکوکردار

تراش چوب نه بهر هلاکت چوبست
برای مصلحتی راست در دل نجار

از این سبب همه شر طریق حق خیرست
که عاقبت بنماید صفاش آخر کار

نگر به پوست که دباغ در پلیدی‌ها
همی‌بمالد آن را هزار بار هزار

که تا برون رود از پوست علت پنهان
اگر چه پوست نداند ز اندک و بسیار

تو شمس مفخر تبریز چاره‌ها داری
شتاب کن که تو را قدرتیست در اسرار

مولانا
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید